تاول زدن


معنی انگلیسی:
blister, to blister

لغت نامه دهخدا

تاول زدن. [ وَ / وِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) تاول کردن. آبله برآوردن. تَنَفﱡظ. رجوع به تاوِل و تاول کردن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ایجاد تاول شدن.

مترادف ها

blister (فعل)
تاول زدن

scorch (فعل)
سوزاندن، تاول زدن، بطور سطحی سوختن، بو دادن

break out (فعل)
تاول زدن، شیوع یافتن، جوش زدن

vesicate (فعل)
تاول زدن، تاول دار کردن، تبخال زدن

فارسی به عربی

بثرة

پیشنهاد کاربران

بپرس