تاوش

لغت نامه دهخدا

تاوش. [ وُ ] ( اِ صوت )بزبان ترکی جغتائی صدای پا را گویند و با دو واو ( تاووش ) هم گویند. ( از لسان العجم شعوری ج 1 ورق 279 ). صدا و آواز پا. ( ناظم الاطباء ). رجوع به تاووش شود.

فرهنگ فارسی

بزبان ترکی جغتائی صدای پا را گویند و با دو واو هم گویند صدا و آواز پا .

پیشنهاد کاربران

تاوِش= تاویدن، تاب آوردن، تحمل کردن
گرنه بدبختمی مرا که فکند / به یکی جاف جاف زودغرس
او مرا پیش شیر بپسندد / من نتاوم بر او نشسته مگس
رودکی.
تحمل.
مقاومت، استقامت، پایداری

بپرس