تاوان نهادن

لغت نامه دهخدا

تاوان نهادن. [ ن َ دَ ] ( مص مرکب ) گناه یا جرمی را بر کسی نهادن. کسی را مجرم و گنه کار دانستن : پس آنچه شما کردید تاوان آن چون بر دیگران می نهید؟ ( کتاب النقض ص 387 ). آنچه شما رافضیان کردید تاوان با دیگران چون می نهید؟ ( کتاب النقض ص 386 ). رجوع به تاوان و ترکیبات دیگر آن شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تقصیر نهادن بگردن کسی .

پیشنهاد کاربران

تاوان نهادن بر چیزی: او را گناه کار دانستن.
اگر زمین بر ندهد، تاوان بر زمین منه؛ و اگر ستاره داد ندهد، تاوان بر ستاره منه. ستاره از داد و بی داد همچنان بی آگاهی است که زمین از بر دادن.
( قابوسنامه، باب دوم )

بپرس