تانترا

پیشنهاد کاربران

واژه Tantra از دیدگاه پژوهشگران غربی بخصوص آلمانی ( منبع : سایت ویکیپدیا به زبان آلمانی ) در زبان سانسکریت به معنای بافت ؛ پیوند ؛ بهم پیوستگی و درهم تنیدگی می باشد. یک نوع راه و روش شناخت و رسیدن به آگاهی و خودآگاهی و بعد از آن رسیدن به معنویت کامل در ورای آگاهی های تجربی و شهود حسیات ماورائی. تانترا را می توان یک نوع سیر و سلوک فلسفی و عرفانی بر آمده از بطن و زمینه آئین های هندوئیزم و بودائیزم دانست در مقایسه با سیرو سلوک حکمت و عرفان در ادیان توحیدی - ابراهیمی . پیدایش نوشته ها یا متن های اولیه تانترایی به اوایل قرن دوم میلادی بر میگردد و نوع انسجام یافته آنها به قرون نهم تا یازدهم میلادی ( و به قولی دیگر به قرون هفت تا هشت میلادی ) . متون اولیه از طریق مقایسه و تطبیق متن های اُپانی شاد ها با متون وِدا های چهارگانه تدوین گردیده اند و خود اُپانی شاد ها ظرف حدود پانصد سال یعنی حدود 800 تا 300 سال قبل از میلاد مسیح توسط ادیبان و خردمندان هندو از بطن متون وِداها استخراج گردیده و به روز رسانی شده اند. ایده اصلی یا محوری و مرکزی آئین هندو - آریایی در آن سمت رود ایندوس عبارت بوده است از زنجیره تولد و شدن و مرگ که به زبان روز مره آنان یعنی سانسکریت ، سمَ سَرا ( با حروف لاتین : samsara ) نامیده شده است که به زبان تمثیلی و تشبیهی فارسی به معنای خانه یا سرای زهر و یا درد و رنج می باشد. واژه karma با تلفظ کارما هم که ریشه در سانسکریت دارد به معنای کارِ ما ( ما انسان ها ) یعنی سرنوشت ما که از کجا آمده ایم ؛ در اینجا چکار می کنیم و سر انجام به کجا خواهیم رفت. هندوان اولیه برای بیان و شرح و توضیح پدیده آفرینش کیهان یا جهان به سه نیرو و یا سه خدا باور داشته اند که سه نوع تجلی و یا ظهور یک نیرو یا یک خدای یگانه تحت عنوان مفرد برهمن ، هستند. یکی کریشنا ؛ نیرو یا خدای تولد و آفرینش و دیگری ویشنو ؛ نیرو یا خدای شدن و رشد و نمّو و نگهداری و بقا و سومی شیوا ؛ نیرو و یا خدای مرگ و تخریب و تجزیه و تحلیل . این روند یک چرخه دائمی است که بصورت زنجیره تولد و مرگ خلاصه شده است. طوریکه امروز مطلع هستیم خردمندان هندو به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان، علم و آگاهی نداشته اند و این کشف عظیم را از طریق حلول روان تبیین و تشریح نموده اند. از طرفی دیگر هندوان به یک نوع جباریت یا جبری بودن جریان تولد و مرگ باور داشته اند که رهایی از آن از عهده انسان خارج می باشد. و رسیدن به حالت موکشا یا آرامش کامل یعنی باز گشت و پیوستن آتم ها یا روان های جزئی موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی به آتمان یا روان کل برهمن کیهانی را فقط پس از پشت سر گذاشتن روند تولد و مرگ می پنداشته اند. از طرفی دیگر در پیرامون شرح و توضیح پدیده کارما یا سرنوشت بر این باور بوده اند که اعمال نیک و بد افراد انسانی در تعیین چگونگی و کیفیت حیات ها یا زندگی های بعدی آنان تعیین کننده می باشند. ایده و یا آئین و یا جهان بینی بودا در مقایسه با جبریت هندوئیزم را میتوان در آن عصر یک باور و یک جریان فکری و خیالی رهایی بخش دانست. بودا از یک طرف باور یا بینش و یا تببین و توصیح در پیرامون چگونگی پدیده یا روند و یا زنجیره تولد و مرگ از طریق حلول روان را رد می کند و جاری شدن آنرا فقط در چهارچوب زنجیره علت و معلول مادی پذیرا می شود و از طرفی دیگر برای رهایی از دست این جبر مطلق و پیاده شدن از این زنجیره ، طی نمودن راه های هشتگانه مراقبه ( سیر و سلوک عرفانی ) را پیش می گیرد و آنرا به شاگردان و پیروان خود آموزش می دهد. اگر بودا به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان، علم و آگاهی می یافت، آنگاه شاید میتوانست که زنجیره تولد و مرگ افراد انسانی را بهمراهی و همگامی و در بطن و در طول تسلسل تولد و مرگ کیهان ( یا برهمن کیهانی ) یعنی در چهارچوب زنجیره علت و معلول مادی و پیش نهاد شده توسط خود وی را به زبان و روش علمی شرح و توضیح دهد. پیروان سیر و سلوک تانترایی به احتمال بسیار قوی در رقابت با دین تازه به ظهور رسیده مسیحیت، در متن های تانترایی، از سه نیرو یا سه جلوه و تجلی و ظهور برهمانی که در بالا اشاره شد ، کریشنا را حذف نموده و فقط دو تا از این نیرو ها و یا خدایان را مورد توجه قرار داده اند ؛ شیوا را با پدر آسمانی مسیحیان و ویشنو را با مادر زمینی آنان به رقابت وا داشته اند. شیوا را جلوه و جمال و جلال نیروی جنسیت مذکر و ویشنو یا شاکتی ( shakti ) را نماد جنسیت موئنث پنداشته و یا معرفی کرده اند. بر عکس باور و بینش مسیحیت و شاید باور و بینش عام در آن اعصار که جنس مذکر ( آدم یا مرد ) را فعال ( active ) و جنس موئنث ( حوا یا زن ) را منفعل ( passive ) می پنداشته اند، نویسندگان متون تانترایی جای این دو نقش را باهم عوض نموده و خدای مادر زمینی یعنی ویشنو یا شاکتی را فعال و خدای پدر آسمانی یعنی شیوا را منفعل نموده اند که بعدا یک خط عرفان عملی ( یا تصوف هندو بودائی اخیر تر ) تحت عنوان کندالینی آن انرژی موئنث و فعال کیهانی را به شکل یک مار چمبره زده در اطراف دنبالچه ستون فقرات و خوابیده تبدیل کرده است که باید آنرا بیدار نمود که بتواند از جایگاه خود یعنی پایین ترین چاکرا بیرون بیاید و در طول ستون فقرات بالا رود و شش چاکرا دیگر را گاز بزند و انرژی نهفته در آنها را رها کند که همگی بتوانند به سمت بالا جاری شوند و از فرق سر بیرون روند و به انرژی مثبت کیهانی به پیوندند تا یوگا کار بتواند از این طریق هم به روشنایی از نوع بیداری و روشنایی قشر برهمانان و بودا برسد و هم به حالت تعادل در آید و هم به حالات موکشا و نیروانا برسد و سر انجام هم خود را بطور کامل بشناسد و هم برهمن را.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر زمان پیدایش متون انسجام یافته تانترایی از لحاظ تاریخی و واقعا و حقیقتا به قرون نهم تا یازدهم میلادی برگردد، آنگاه میتوان ادعا نمود که نویسندگان این متون با وادی های هفتگانه عارفان مسلمان و فارسی زبان ماقبل سنایی و مابعد سنایی یعنی عطار آشنایی پیدا کرده و در مقابل آن هفت چاکرا یا هفت منبع انرژی گذاشته اند . بهر حال بنیان گذاران علوم روانکاوی و روانشناسی غرب از قبیل فروید و آدلر و یونگ و فروم و حکیمان و عارفان کابلا باز یهودی و مسیحی و حکیمان و عارفان ابجد باز مسلمان و فلاسفه و عارفان یوگا کار تانترایی و غیر تانترایی هندو و بودائی ( بخصوص روان کاوان و روان شناسان و عارفان تانترایی - کوندالینی ) توانسته اند تا کناره های سرچشمه آب حیات حرکت و پیشروی و نفوذ کنند، اما طوریکه پیداست همگی در کنار آن چشمه مدتی طولانی پرسه زده و بعد بخواب فرو رفته اند، قبل از اینکه حداقل به آب چشمه برسند و تشنگی حقیقت جویانه خویش را رفع نمایند. معنای این سخن این است که نتوانسته اند به کشف و شناخت و شهود امیال جنسی و سرنوشت های جنسی پنجگانه و من ها یا خود ها و یا نفس های دهگانه افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه یا به زبان خود آنان پنج آدم و پنج حوای خودی و یا پنج شیوا و پنج ویشنو یا شاکتی خودی، دست یابند.
به قول شاعر البته با احترام :
آن دغل دوستان که آنجا پرسه زنان بینی
مگسانند بر گرد شیرینی گنج غریزه جنسی
اگر اندکی روی واژه Tantra یا تانترا به روش یوگا کاران تمرکز نمائیم، پس از چند لحظه در مقابل چشمان سر ، این واژه به شکل زیر تحلیل و تفکیک می شود و بافت و پیوند و پیوستگی آن به جدایی و ناپیوستگی به شکل زیر تبدیل می گردد: تن تُرا .
منظور حکیمان و عارفان تانترایی از آفرینش این واژه در اوایل قرن دوم میلادی به زبان فارسی به احتمال قوی یک اقتباس بوده است از آفرینش واژه Tora توسط قوم یهود که از دو کلمه فارسی ساخته شده است یعنی ضمیر اول شخص مفرد " تو " و دومی علامت مفعول بی واسطه " را " . این عنوان خطاب به انسان بوده است و معنای اصلی و ریشه ای آن عبارت بوده است از : تورا یا تُرا یعنی برای تو. و شاید هدف آنان در آفرینش واژه " تن ترا " این بوده است که انسان فقط از طریق شناسایی بدن خود و ابعاد پنهانی آن می تواند به شناخت خود و خداوند نائل گردد و نه از راهی دیگر . بهر حال ؛ کالبد تثلیثی مادی - روحی - روانی جملگی آنان و کلیه پیشینیان در بستر امن و آرام و پیوسته و فراگیر حیات بخش و حیات گیر جان غرق آرامش و به موازات و همزمان با خواب ژرف و شیرین مرگ در عالم شهود، نفوس مجرد آنان در عالم غیب و در طول حیات رویائی در سطح کمال ایده آل بهشتی، شاهدان شادی و خرّمی و صفا و صلح و سلامتی باد .
واژه یوگا هم جمع واژه یوغ یعنی یوغ ها می باشد.

بپرس