لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر اسم ) جمع تامین یا ادار. تامینات . ادراه ایست در شهربانی که بتوسط ماموران خود تقصیرات قانونی را کشف میکنند ادار. آگاهی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
ایمنی ؛ حفظ کردن؛ آسایش. ( برکات و تأمینات بر آن خانه ریزش خواهد نمود ولو من در نزد خدا ، قرب و منزلتی نداشتم . . . : کتاب سیاحت شرق )