تامیم

لغت نامه دهخدا

تأمیم. [ ت َءْ ] ( ع مص )آهنگ کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). قصد کردن. ( زوزنی )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( در اصطلاح امروز عرب ) ملی کردن : تأمیم البترل ؛ ملی کردن نفت.

فرهنگ فارسی

آهنگ کردن ٠ قصد کردن

پیشنهاد کاربران

تأمیم=ملی سازی
در عربی تامیم ریشه ا م م هست و معنی ملی کردن ( اسم ) دارد چرا که امَّمَ به معنی ملی کردن چیزی هست و فعل هست
تامیم از ریشه امام میاد تامیم به خودوصل کردن
به خود نسبت دادن
به عربی ام الشی ای ضمه الیه

بپرس