تامرادی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
حونی تامرادی پرچم بالا اصالت تامرادی طایفه گردعلی پرسکو بین من دهدشت پاتاوه مارگون لوداب بویراحمد دومن کی حکومت ایکنه
برو متنی که نوشتی درمورد تامرادی پاکش کن تامرادی خودش تاریخ کهگیلویه بویراحمد هست ایلی که حتی در دوران بسیار قدیم هم دونبال گسترش خودش نبود چون خودش از طلوع تا العان بزرگ وشناخته شده بود العانو نگاه نکن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
که جو . وگندم قاطی شده تامرادی در دنیا یه ارتشه. ارتشی دست نیافتنی درشهری که زیر یه میلیون جمعیت داره وهمه هم دیگرو میشناسن کسی داستان بروسلی را به نام خود تعریف نمیکند وازایل طایفه سرخود سخن نمیگوید اگه تاریخ شناس باشی یا تاریخ را از بزرگان شنیده باشی میفهمی نام اصالت بزرگی وقدمت ایل تامرادی را نه تنها در دنیای مجازی گوگل بلکه درکتاب تاریخ ایران خواهی دید در زندگیت تادانا شدی ومعنی هرکلمه که سخن میگویی را خودت برای خودت توضیع دادی ماجرایش رافهمیدی اون وقت خودتو قانع کن که حرف زدن بدون داشتن اطلاعات امری غلت هست که باعث بحث و توهین در بین مردم میشه. انسان دستگاه جوش نیست که کوچک رابه بزرگ وبزرگ را به کوچک جوش دهد یا یکی کند. . تامرادی جماعت از لحظه که درکودکی زبان برای حرف زدن باز میکندتاریخش رامیداند چون ایقدادم بزرگ بود وهست که از کودکی تاریخ را باز نشر میکند که هم تاریخش رابشناسد هم مثل تو ندونسته تاریخ شناسی نکند متنو پاک کن چیزیو که گفتم را دریاب بعد بیاحقایق را بنویس. اینجوری هم اشتباهتو پاک میکنی که کدورتی پیش نیاهم اشتباهتو میبخشن چون ازما ادمها فقط چیزهایی که در اینترنت گذاشته میشن میمونه . .
تامرادی تامرادی نازم و برو بروت نازم و مردل گرونت نازم و قطار دوروت افسوسوم سی روزگار همه کس مرد وابی شیر زرد زاگرس ترس داره هم وخوت ( خوابت ) دمه صبح بی گرگ و میش دره سرد شوخین خه کوی نیر شاهده که چات باریک وابی سروت ارادتمند شما علی دستان
تامرادی تامرادی نازم و برو بروت نازم ومردل گرونت نازم و قطار دو روت افسوسوم سی روزگار همه کس مرد وابی شیر زرد زاگرس ترس داره هم وخوت ( خوابت ) دم صبح بی گرگ و میش دره سرد شوخین خه کوی نیر شاهده که چات باریک وابی سروت ارادتمند شما علی دستان
من خودم تامرادی از طایفه ی محمد طاهر هستم که پدربزرگم خان این طایفه هست
از روزی زبان باز کردم و به قول لر زبون ها معرفت سرم شد یا عاقل شدم
فهمیدم که چه شانسی آوردم و در چه خانواده ای و چه ایلی به دنیا آمدم
... [مشاهده متن کامل]
من که با کار های خانوادم و بزرگی های ایل تامرادی فهمیدم که ایل تامرادی چه ایل بزرگی هست و در هر کار چه از نظر سیاسی چه اخلاقی و چه کارکرد سر تر از هر . . . . . .
ببخشید قصد بی احترامی ندارم
همه می دونن ایل تامرادی چه ایلی هست
از روزی زبان باز کردم و به قول لر زبون ها معرفت سرم شد یا عاقل شدم
فهمیدم که چه شانسی آوردم و در چه خانواده ای و چه ایلی به دنیا آمدم
... [مشاهده متن کامل]
من که با کار های خانوادم و بزرگی های ایل تامرادی فهمیدم که ایل تامرادی چه ایل بزرگی هست و در هر کار چه از نظر سیاسی چه اخلاقی و چه کارکرد سر تر از هر . . . . . .
ببخشید قصد بی احترامی ندارم
همه می دونن ایل تامرادی چه ایلی هست
تو کتاب فارسنامه ناصری نوشته هست که تامرادی ، شاخه ای از طیبی، این کتاب حدود صدوپنجاه سال پیش نوشته شده، مگه صدوپنجاه سال پیش ، جمعیت اون عده تامرادی که الان جزو طیبی هستند، چند نفر بودند؟شاید اونموقع
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ده خانوار هم نبودند، میگن الان حدود بیست تاخانوار هستند، طبیعی هست که صدوپنجاه سال پیش جمعیتشون در حدی نبود که مولف فارسنامه ناصری یه طایفه حسابشون کنه، پس به احتمال زیاد، منظور مولف فارسنامه ناصری اون عده تامرادی نبوده که الان تو مناطق طیبی هستند، و شاید منظورش چهار تیره های اصلی تامرادی ( رحیمی، شرونی، صالحی، شیرینی، البته میگن رحیمی ها بختیاری هستند، و تامرادی های اصیل، سه شاخه هستند ) بوده یعنی حتما این چهار تیره ی اصلی تامرادی، صدو پنجاه سال پیش یعنی در زمانی که کتاب فارسنامه ناصری نوشته شد، حتما بااتحادیه طیبی متحد بودند، وحتما در اواسط قاجار که خانهای مناطق یاسوج و دناوسرحدات بیرام بگی وپاتاوه و. . . با پشتوانه کریم خان زند خیلی از طوایف گرمسیر راتحت تحکیم خودشون درآوردند، احتمالا در اون برهه این چهار طایفه اصلی تامرادی، از اتحادیه ی طیبی جدا شدند وبا اتحادیه ی بویراحمد متحد شدند، اتحادیه بویراحمد با سیاست کریم خان زند تشکیل شد بخاطر اینکه یه نیروی آماده داشته باشه نزدیک شیراز تا مانع یورش لیراوی ها و بختیاریها به شیراز یعنی مرکز حکومت کریم خان بشه، طیبی هم یه اتحادیه ی بزرگ بود حتی دشمنزیاریهای حاشیه رودخانه مارون هم جزو اتحادیه ی طیبی بودند، اتحادیه ی طیبی توسط چهارتا خان ، تو چهارتا منطقه بزرگ اداره میشد و در منطقه ی لنده هم مرکز اصلی قدرت حاکم بر طیبی بود، کریم خان زند، بختیاری و باوی و ممسنی و لیراوی ( طیبی، بهمئی، حیات داوودی، بلوکات پادریا و. . . ) را خار و ذلیل کرد، کریم خان چون خودش لر بود ، میدونست چطوری لرها را تضعیف کنه، کریم خان ، لر بزرگ را بین چندتا خان تقسیم کرد و چندتا ریز قدرت تو مناطق لر تشکیل داد تا لرها نتونن باهم متحد بشن، همین کار هم باعث شد زود شکست بخوره و حکومت زندیه هم به همین خاطر فقط چهارده سال دوام آورد
تامرادی ها، اخلاق و رفتار شون با طوایف بویراحمد فرق داره، حتی هیکلشون هم بابویراحمدیها فرق داره، حتی رنگ پوستشون هم معمولا سبزه هست ولی رنگ پوست بویراحمدی ها روشن هست، تامرادیها اهل بزم و رزم و دیپلماسی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
و پولتیک هستند و به همین خاطر معمولا بیشتر از سایر طوایف، در سیاست و پولتیک منطقه پیشرو بودند، اون عده تامرادی که جزو نمودار طیبی هستند، تعدادشون کمه ولی خیلی از تامرادیها، همجوار طیبی ها هستند، مناطق تنگ یار و مناطق دلی تا و مناطق چوو و مناطق دلی مهتاب و. . . تامرادی هستند و با طیبی ها هم مرز هستند، در کل خیلی از تامرادیها، باطیبی ها وصلت خانوادگی دارند وپیوند خونی دارند، تامرادیها معمولا مردم باعرضه و باشخصیت و مهمان نواز و خوشرفتار هستند، البته ببخشید در هر طایفه ای آدم بد هم پیدا میشه، در کل تامرادیها باهم ایلات تفاوت دارند و به همین خاطر ، شاید از ساکنان اولیه ی این مناطق باشند، خلاصه، بویراحمد و طیبی و سایر ایلات، همه اتحادیه هستند، فرق نمیکنه که تامرادیها قبلا با طیبی ها متحد بودند یانه، طیبی ها هم مردم خوبی هستند، اتحادیه ی بزرگی بودندقبلا، حتی در زمان فتح الله خان، دشمنزیاریها هم جزو اتحادیه طیبی بودند، اما دشمن زیاری ها، خان را دعوت کردند و بردند تو منطقه ی دالون وتو جلسه باضربات کارد، فتح الله خان راکشتندوایل طیبی بعدازقال خان، دچار اغتشاش شد ودشمنزیاریها هم از فرصت استفاده کردند و اعلام استقلال کردند، شعر ، فتح الله گو رونه خواس مور زرده را در سوگ فتح الله خان گفته بودند، عزیزان همه مون با هم خواهر و برادرم و نام طوایف نباید موجب جدایی ما از همدیگه بشه، و بهتره به جای این بحث وجدل بریم همین رفرنسهایی که اینجا معرفی شد را برسی کنیم، همین فارسنامه ناصری و همین جغرافیای کیهان را بر رسی کنیم و ببینیم تو این کتابها همچو چیزی نوشته هست یانه و به حقیقت این قضیه پی ببریم، کتاب فارسنامه ناصری و کتاب جغرافیای کیهان، هردو کتابهای قدیمی معتبری هستند
من نه تامرادی هستم و نه طیبی، ولی چندتا سوال دارم، بعضی از عزیزان گفتند، تامرادی هوایی که تو مناطق طیبی هستند ده یا بیست تا خانوار هستند، سوال اینجاست، چرا مؤلف فارسنامه ناصری و جغرافیای کیهان و دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
، اون ده یا بیست خانوار تامرادی که تو مناطق طیبی هستند را دیدند و نوشتند، تامرادی، شاخه ای از ایل طیبی ولی بقیه جمعیت تامرادی را ندیدند که بنویسن، تامرادی شاخه ای از ایل بویراحمد؟سوال دیگه اینه که چرا تامرادیهای رامهرمز و خوزستان را با اطمینان میگین که جزو تامرادی هستند و نمیگین تشابه اسمی هست ولی وقتی تشابه تامرادی را با سایر طوایف طیبی ( تاویسی، تاماولی، تاسیشهی، تاعینلی، تاملکی. نارضایی و. . . می بینید، میگین این تشابه اسمی هست؟ باورکنین همه ی انسانیم طیبی و بویراحمد و بختیاری و بهمئی و. . . همه مون باهم مخلوقات خدا هستیم، از پرسیدن این چند سوال هم هدف خاصی نداشتم فقط دوست دارم جوابشونو پیداکنم، سرچ کردم طوایف طیبی و دیدم اسامی طوایف طیبی، معمولا با ، تا ، شروع میشن، مثل تامرادی، سوال دیگه اینه که چرا طوایف بویراحمد، مثل تامرادی ، با تا شروع نمیشن؟طوایف بویراحمد ( کی گیوی، گوسرایی، و. . . .
طایفه طیبی به اندازه یکی از طایفه های ایل بزرگ تامرادی نمیشن چطو میخواهی دومین ایل پر جمعیت کشور رو با یه طایفه کوچکی همچون طیبی مقایسه کنی کل طیبی به اندازه یک چهارم تامرادی هایی که فقط توی کامفیروز شیراز
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
مینشینن نمیشه اونهایی که گفتن جمیت تامادی دویس هزار نفره تحقیق کردین که فقط جمعییت تامرادی های اسان ک ب بیش از دویس هزارتا هست و جمعییت الان تامرادیهای تعبیدی توی استانهایی همچون اصفهان شیراز خوزستان زاهدان و درود استان لرستان بیش از دویست هزارتا جمعییت داره که کل جمعییتش بیش از چهارصد هزار هستن پس خواهشن دومین ایل پرجمعییت ایرانو با ی طایفه کوچک طیبی مقایسه نکنید با تشکر حسین بهشتی از طایفه کی رحیم جوبریز
تامرادی یعنی شیر یعنی زر بار مرو یعنی ناموست پرست یعنی شیر نر تموم
کس شعر نگو بیسواد طیبی یه طایفه کوچک ما نیست. . برو مغز زنگ زده تو بشور
اقا طیبی تامرادی نداره . تامرادی های که توی خاک طیبی و بهمیی یعنی باغملک هستن ممبینی می گوین . اینا وارد خاک طیبی شدن وحتا مقداری از خان های طیبی را به هلاکت رساندن ودر همونجا سکوت یافتن . زمان انقلاب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
حوزه شده ثلاث چون توی خاک طیبی سکونت یافته می گن تامرادی طیبی. همش هم ده خونه نیست . ولی با اقتدارهستن. هر ادم بیشعوری کتاب نوشته واصالت تامرادی مارو خراب کرده وجز طایفه خودش نوشته . عامو خاک را خریدیم ولی اصالت فروشی یاخریدنی نیست
تامرادی یعنی: بزرگ مرد مهماندار الله یار است
کی گفته تامرادی از طیبی است . جمعیت طیبی نصف نصف تامرادی های هم نیست
تیره بزرگ ملارآهنی طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی ایل بختیاروند ( بهداروند )
بختیارخان ( بهدار )
جمال الدین خان
-
-
-
-
-
1 - سهراب خان بختیاروند
2 - رستم خان بختیاروند پلنگ
... [مشاهده متن کامل]
3 - شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
4 - امیر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
5 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
6 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
7 - رستم خان آقاسی ( اردشیر آقاسی ) بختیاروند
8 - تاجمیر خان بختیاروند
پسران ( یوسف - عالی ویسی - عزیز - شمس الدین میرعالی )
9 - شمس الدین میر عالی
10 - امیر جان محمد خان ملارآهنی
11 - شمس الدین خان میرگپ
-
-
-
-
-
-
-
-
-
23 - رستمی منجزی
بختیارخان ( بهدار )
جمال الدین خان
-
-
-
-
-
1 - سهراب خان بختیاروند
2 - رستم خان بختیاروند پلنگ
... [مشاهده متن کامل]
3 - شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
4 - امیر جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
5 - خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
6 - شاه منصور خان بختیاروند ایلخان
7 - رستم خان آقاسی ( اردشیر آقاسی ) بختیاروند
8 - تاجمیر خان بختیاروند
پسران ( یوسف - عالی ویسی - عزیز - شمس الدین میرعالی )
9 - شمس الدین میر عالی
10 - امیر جان محمد خان ملارآهنی
11 - شمس الدین خان میرگپ
-
-
-
-
-
-
-
-
-
23 - رستمی منجزی
تامرادی
تا::بزرگ
تات::عمو - پیرمرد
تاد::گراز
در بین قوم لر طوایف به دلیل جنگاوری به اسامی مختلف نامگذاری می شدند
طایفه کیارسی ایل بختیاروند ( خرس )
طایفه بابا احمدی ایل دورکی ( خرس )
... [مشاهده متن کامل]
ایل منجزی ایل بختیاروند ( گراز )
طایفه ممبینی ایل چهارلنگ ( گراز )
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
طایفه روباه ایل منجزی ایل بختیاروند
طایفه هلیصاد ایل بختیاروند
صاد ( تاد ) ::گراز
تا::بزرگ
تات::عمو - پیرمرد
تاد::گراز
در بین قوم لر طوایف به دلیل جنگاوری به اسامی مختلف نامگذاری می شدند
طایفه کیارسی ایل بختیاروند ( خرس )
طایفه بابا احمدی ایل دورکی ( خرس )
... [مشاهده متن کامل]
ایل منجزی ایل بختیاروند ( گراز )
طایفه ممبینی ایل چهارلنگ ( گراز )
طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی
طایفه روباه ایل منجزی ایل بختیاروند
طایفه هلیصاد ایل بختیاروند
صاد ( تاد ) ::گراز
💥ﻣﻦ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﯾﺮﺍﻧﻢ💥
تیمور لنگ یا تیمور جهانگشا : در کتاب خودش ( منم تیمور جهانگشا ) در مورد مردان زاگرس نشین چنین نوشته است. . .
زمانی که من شیراز را فتح کردم و پوست حاکم شهر را زنده به زنده کندم و هنگام بازگشت به سمرقند پایتخت خود خبری بگوشم رسید که پسر دوم را در شیراز به قتل رساندن و شیراز را غارت کردند در حالی که نیم روز تا سمرقند باقی مانده بود تیمور سواران و لشکر ( 120000 نفر 240000 اسب ) خود را به راه شیراز برگرداند ( سریع ترین لشکر پیاده جهان از آن تیمور بود ) هنگامی که به شیراز رسید شهر را غارت کرده دید و سر پسر خود را به دار آویز کرده بودند از مردم شیراز پرسید آنها چه کسانی بودند گفتند: آنها اقوام لر هستند از کوه های یاسوج کنونی ( بهمئی ها ) میباشند.
... [مشاهده متن کامل]
تیمور پس از 2 ماه تعقیب و گریز در کوههای زاگرس و با از دست دادن حدود 8000 تن از سربازان خود نتوانست آنها را شکست بدهد و محافظان آتشکده زردشت به تیمور گفتند اگر دنبال آنها بروی تمام سربازانت را از دست خواهی داد و تیمور راه خود را کج کرد و از آن منطقه دور شد.
یکی دیگر از نبرد های تیمور لنگ در منطقه ی خرم آباد بود که در آنجا به گفته خود تیمور لنگ به سخت ترین اقوام ایرانی بر خوردم که از حیرت و شگفت شیفته ی آنها شدم آنها هنگام جنگ هیچوقت فرار نمیکردند تا کشته میشدند و خان آنها در آن جنگ ( که بصورت تن به تن بود ) با گرز شانه ی راست تیمور لنگ را از جا درآورد و دست اور هم لنگ کرد ( تیمور لنگ از پای چپ و دست راست لنگ بود و بخاطر این لقبش تیمور لنگ شد ) در جنگ تیمور لنگ با اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان ( لرهای منطقه ی لرستان کنونی ) لرها چنان جنگی سختی با تیمور کردند و او را مجروع کردند تیمور در آخر عمر خود گفت تنها جای که دیدم مردمش پشت به جنگ نکردند ( کنایه از فرار کردن ) و تا لحظه ی مرگ مقاومت کردند لرهای خرم آباد بودند آنها قلوه سنگ های بزرگ را جوری پرتاپ میکردند که هر کدامش جان سربازنم را میگرفت. . . .
و اما وقتی تیمور با این دو اقوام لر برخورد کرد حساب کار آمده بود دستش و هنگامی که از منطقه ی انشان ( ایذه کنونی در منطقه ی خوزستان ) رد میشد به یک چوپان لر زبان دیگر برخورد و از او پرسید آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارد؟ او به تیمور گفت از این منطقه تا به آنسوی کوه زرد ( زردکوه بختیاری کنونی ) لرهای بسیاری وجود دارد که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوههای زاگرس زندگی میکند.
هنگامی که تیمور داستان لرهای بهمئی و لرهای لرستان را برای چوپان گفت.
چوپان خطاب به تیمور گفت هرگز وارد این منطقه مشو چون هم یکصدوبیست هزار سرباز خود به همراه دویست و چهل هزار اسب خود و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست خواهی داد و مرگ خود را بچشم خواهی دید زیرا این لرها که معروف هستند به ایلیاتی و از چندین چند ایل بزرگ که با هم متحد میباشند تو و لشکرت را نابود خواهند کرد زیرا این دو قوم لر که با آنها جنگیدی برادران آنها هستند که هرکدام برای خود منطقه ای برا زندگی کردن انتخاب کردند و به آنها لر بزرگ میگویند ( لر به زبان هخامنشی به معنای برتر که این لقب توسط داریوش دوم به یک فرد دانا و آگاه داده شد و دانشمند زمان خود بود که در منطقه پارسوماش زندگی میکرد ) ( پارسوماش مسجد سلیمان کنونی ) تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در آن جنگها از لرها دید با خود گفت حالا اگر لرهای بزرگ تلفیق این دو لر باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد و اگر این 3 قوم برادر لر با هم متحد شوند چه میشود او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید. . . .
بر گرفته وک کتاب منم تیمور جهانگشا که توسط خود تیمور نوشته شد و بعدا پسر چهارم او شاهرخ همسر گوهر شاد حاکم آن زمان کرمان به فرانسه برده شد و به زبان فرانسوی ترجمه شد و سال 1840 میلادی به زبان انگلیسی عربی و فارسی ترجمه شد. خلاصه نویس ( س ق ع )
اگه لری چه لرستانی چه بویراحمدی چه تامرادی و چه بختیاری به خودت افتخار کن
روز و روزگارتان نیکو باد🌹🌹
https://telegram. me/bakhtyariiiiii
تیمور لنگ یا تیمور جهانگشا : در کتاب خودش ( منم تیمور جهانگشا ) در مورد مردان زاگرس نشین چنین نوشته است. . .
زمانی که من شیراز را فتح کردم و پوست حاکم شهر را زنده به زنده کندم و هنگام بازگشت به سمرقند پایتخت خود خبری بگوشم رسید که پسر دوم را در شیراز به قتل رساندن و شیراز را غارت کردند در حالی که نیم روز تا سمرقند باقی مانده بود تیمور سواران و لشکر ( 120000 نفر 240000 اسب ) خود را به راه شیراز برگرداند ( سریع ترین لشکر پیاده جهان از آن تیمور بود ) هنگامی که به شیراز رسید شهر را غارت کرده دید و سر پسر خود را به دار آویز کرده بودند از مردم شیراز پرسید آنها چه کسانی بودند گفتند: آنها اقوام لر هستند از کوه های یاسوج کنونی ( بهمئی ها ) میباشند.
... [مشاهده متن کامل]
تیمور پس از 2 ماه تعقیب و گریز در کوههای زاگرس و با از دست دادن حدود 8000 تن از سربازان خود نتوانست آنها را شکست بدهد و محافظان آتشکده زردشت به تیمور گفتند اگر دنبال آنها بروی تمام سربازانت را از دست خواهی داد و تیمور راه خود را کج کرد و از آن منطقه دور شد.
یکی دیگر از نبرد های تیمور لنگ در منطقه ی خرم آباد بود که در آنجا به گفته خود تیمور لنگ به سخت ترین اقوام ایرانی بر خوردم که از حیرت و شگفت شیفته ی آنها شدم آنها هنگام جنگ هیچوقت فرار نمیکردند تا کشته میشدند و خان آنها در آن جنگ ( که بصورت تن به تن بود ) با گرز شانه ی راست تیمور لنگ را از جا درآورد و دست اور هم لنگ کرد ( تیمور لنگ از پای چپ و دست راست لنگ بود و بخاطر این لقبش تیمور لنگ شد ) در جنگ تیمور لنگ با اقوام ایرانی زاگرس نشین که در منطقه ی لرستان ( لرهای منطقه ی لرستان کنونی ) لرها چنان جنگی سختی با تیمور کردند و او را مجروع کردند تیمور در آخر عمر خود گفت تنها جای که دیدم مردمش پشت به جنگ نکردند ( کنایه از فرار کردن ) و تا لحظه ی مرگ مقاومت کردند لرهای خرم آباد بودند آنها قلوه سنگ های بزرگ را جوری پرتاپ میکردند که هر کدامش جان سربازنم را میگرفت. . . .
و اما وقتی تیمور با این دو اقوام لر برخورد کرد حساب کار آمده بود دستش و هنگامی که از منطقه ی انشان ( ایذه کنونی در منطقه ی خوزستان ) رد میشد به یک چوپان لر زبان دیگر برخورد و از او پرسید آیا در این منطقه لرهای دیگری هم وجود دارد؟ او به تیمور گفت از این منطقه تا به آنسوی کوه زرد ( زردکوه بختیاری کنونی ) لرهای بسیاری وجود دارد که در ارتفاعات صعب العبور رشته کوههای زاگرس زندگی میکند.
هنگامی که تیمور داستان لرهای بهمئی و لرهای لرستان را برای چوپان گفت.
چوپان خطاب به تیمور گفت هرگز وارد این منطقه مشو چون هم یکصدوبیست هزار سرباز خود به همراه دویست و چهل هزار اسب خود و تمامی خدمه و ابزار جنگی خود را از دست خواهی داد و مرگ خود را بچشم خواهی دید زیرا این لرها که معروف هستند به ایلیاتی و از چندین چند ایل بزرگ که با هم متحد میباشند تو و لشکرت را نابود خواهند کرد زیرا این دو قوم لر که با آنها جنگیدی برادران آنها هستند که هرکدام برای خود منطقه ای برا زندگی کردن انتخاب کردند و به آنها لر بزرگ میگویند ( لر به زبان هخامنشی به معنای برتر که این لقب توسط داریوش دوم به یک فرد دانا و آگاه داده شد و دانشمند زمان خود بود که در منطقه پارسوماش زندگی میکرد ) ( پارسوماش مسجد سلیمان کنونی ) تیمور وقتی سخنان چوپان را شنید و با شجاعتی که در آن جنگها از لرها دید با خود گفت حالا اگر لرهای بزرگ تلفیق این دو لر باشند هیچوقت پیروز نخواهم شد و اگر این 3 قوم برادر لر با هم متحد شوند چه میشود او راه بازگشت به خانه را در پیش گرفت و هرگز به زاگرس میانی لشکر نکشید. . . .
بر گرفته وک کتاب منم تیمور جهانگشا که توسط خود تیمور نوشته شد و بعدا پسر چهارم او شاهرخ همسر گوهر شاد حاکم آن زمان کرمان به فرانسه برده شد و به زبان فرانسوی ترجمه شد و سال 1840 میلادی به زبان انگلیسی عربی و فارسی ترجمه شد. خلاصه نویس ( س ق ع )
اگه لری چه لرستانی چه بویراحمدی چه تامرادی و چه بختیاری به خودت افتخار کن
روز و روزگارتان نیکو باد🌹🌹
تامرادی تنها یک ایل نیست. . . تامرادی نماد فرهنگ غنی و تمدن ایرانی ایت. .
دیشموک وظهورلیراوی کوه در جغرافیای ایل کواراکان کرایی .
این شهر که �دژ موگ � بوده و خاستگاه دینیاران زرتشتی و تا سال ۱۱۷۲هجری قمری نشیمنگاه تیره دینیار ایل کرایی بود و پس از اینکه یکبار در سال ۱۱۳۵قمری جنگ با نادرشاه افشار و کلانتر کای گنجی دینیار کرایی موجب کشته شدن و خدعه و نیرنگ قرار گرفت و بار دوم در زمان زندیه کای مراد کلانتر و برادر کای گنجی با حکام زندیه موجب شکست و پراکندگی این ایل فراهم شد در آغاز حکومت زندیان در سال ۱۱۷۳هجری این سامان بدست خاندان خلیل خان پسر ملاقیصر �خاندان جعفرخان به
... [مشاهده متن کامل]
خاندان جعفرخان بهمئی� افتاد ، در ۹۵کیلومتری تقریبی شمال شرقی دهدشت در دامنه رشته کوه دل افروز در دشتی گسترده و خوش آب و هوا واقع شده،
�دژموگ� نام واژه پیش از اسلام بوده که با مصالح گچ وسنگ وباطاق های ضربی و هلالی ساسانی بود و در دوران محمدشاه قاجار ، جعفرخان نیای خوانین بهمئی سردسیر برروی پایه های این دژ باستانی قلعه ای دفاعی مطابق سنت آن دوران ساخته که سالها تا آغاز دولت جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی
متدین بود جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی متدین و کلانتری مردم دار بود قرار داشت.
پس از تنفیذ حکم خانی به خاندان ملاقیصر و جعفرخان به سال ۱۱۷۳ هجری به سیاست زندیه و انشقاق ایل بزرگ کرایی صورت گرفت و تشکیل نظام ایلی بهمئی با پیوستن طوایف کهن بومی بوده که کرایی ها و کمایی لیراوی و دیگر طوایف مشخص است و نظام ایلی دویست ساله چارت قاجاری دارد
ظهورلیراوی کوه �طیبی و بهمئی� در جغرافیای کواراکان کُرایی .
دهستان موگرمان درشمال شرقی شهرلنده و۷کیلومتری آن جای دارد، دارای چشمه های آب که محلیان به آن �کور� میگویندو رودخانه هایی را سازمان میدهدکه نام واژه باستانی آن�ژن� که به زبان پهلوی به زن گویندو معرب شده آن جن است که پس از آبیاری آن بومگاه به لیرکک دشمن زیاری سرازیر و به رودخانه مارون �تاب� می پیوندد.
نام واژه موگرمان که محلیان به آن موگرمون گویند برگرفته از دو واژه �مور ، یا مَرغ به معنای سبزه زار و گرمان نام واژه پارسی قومی باستانی است.
مردم این سامان دوتیره �کرایی و غندی � بودند .
پس از آن طوایف قنبری، تامحصلی، تامحمودی، تامحب علی جانشین آنان گردیدند درپادشاهی کریم خان زند.
باتوجه جنگ ایل کرایی و غندی و شکست و کوچ اجباری این ایل ، به فرمان کریم خان زند سازمان ایلی �طیبی� به سال ۱۱۷۳ قمری بنیاد شد و رشید خان طیبی از تیره قنبری به کلانتری این ایل برگزیده شد و مرکز کلانتری خودرا در دشت موگرمان بنا نهاد که به قلعه �ده خان� معروف گردید.
این شهر که �دژ موگ � بوده و خاستگاه دینیاران زرتشتی و تا سال ۱۱۷۲هجری قمری نشیمنگاه تیره دینیار ایل کرایی بود و پس از اینکه یکبار در سال ۱۱۳۵قمری جنگ با نادرشاه افشار و کلانتر کای گنجی دینیار کرایی موجب کشته شدن و خدعه و نیرنگ قرار گرفت و بار دوم در زمان زندیه کای مراد کلانتر و برادر کای گنجی با حکام زندیه موجب شکست و پراکندگی این ایل فراهم شد در آغاز حکومت زندیان در سال ۱۱۷۳هجری این سامان بدست خاندان خلیل خان پسر ملاقیصر �خاندان جعفرخان به
... [مشاهده متن کامل]
خاندان جعفرخان بهمئی� افتاد ، در ۹۵کیلومتری تقریبی شمال شرقی دهدشت در دامنه رشته کوه دل افروز در دشتی گسترده و خوش آب و هوا واقع شده،
�دژموگ� نام واژه پیش از اسلام بوده که با مصالح گچ وسنگ وباطاق های ضربی و هلالی ساسانی بود و در دوران محمدشاه قاجار ، جعفرخان نیای خوانین بهمئی سردسیر برروی پایه های این دژ باستانی قلعه ای دفاعی مطابق سنت آن دوران ساخته که سالها تا آغاز دولت جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی
متدین بود جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی متدین و کلانتری مردم دار بود قرار داشت.
پس از تنفیذ حکم خانی به خاندان ملاقیصر و جعفرخان به سال ۱۱۷۳ هجری به سیاست زندیه و انشقاق ایل بزرگ کرایی صورت گرفت و تشکیل نظام ایلی بهمئی با پیوستن طوایف کهن بومی بوده که کرایی ها و کمایی لیراوی و دیگر طوایف مشخص است و نظام ایلی دویست ساله چارت قاجاری دارد
ظهورلیراوی کوه �طیبی و بهمئی� در جغرافیای کواراکان کُرایی .
دهستان موگرمان درشمال شرقی شهرلنده و۷کیلومتری آن جای دارد، دارای چشمه های آب که محلیان به آن �کور� میگویندو رودخانه هایی را سازمان میدهدکه نام واژه باستانی آن�ژن� که به زبان پهلوی به زن گویندو معرب شده آن جن است که پس از آبیاری آن بومگاه به لیرکک دشمن زیاری سرازیر و به رودخانه مارون �تاب� می پیوندد.
نام واژه موگرمان که محلیان به آن موگرمون گویند برگرفته از دو واژه �مور ، یا مَرغ به معنای سبزه زار و گرمان نام واژه پارسی قومی باستانی است.
مردم این سامان دوتیره �کرایی و غندی � بودند .
پس از آن طوایف قنبری، تامحصلی، تامحمودی، تامحب علی جانشین آنان گردیدند درپادشاهی کریم خان زند.
باتوجه جنگ ایل کرایی و غندی و شکست و کوچ اجباری این ایل ، به فرمان کریم خان زند سازمان ایلی �طیبی� به سال ۱۱۷۳ قمری بنیاد شد و رشید خان طیبی از تیره قنبری به کلانتری این ایل برگزیده شد و مرکز کلانتری خودرا در دشت موگرمان بنا نهاد که به قلعه �ده خان� معروف گردید.
تامرادی بزرگترین طایفه از ایل بویراحمد می باشد، که از لحاظ جمعیت و تعداد خانوار در استان کهگیلویه و بویراحمد در صدر طوایف استان قرار دارد.
طایفه تامرادی از بیست و نه اولاد ( دسته )
تشکیل شده است
تشکیل شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)