تامار

لغت نامه دهخدا

تامار. ( اِخ ) ( به عبری درخت خرما ). اسم زنی است که به دو نفر از اولاد یهودا یعنی «عیرو» بعد از فوت او به «اونان » تزویج شد و چون اونان سرای فانی را بدرود گفت ، پدرش وعده داد که هرگاه پسرم «شیله » بحد بلوغ رسد، ترا بدو تزویج نمایم اما چون شیله بالغ گردید و یهودا بوعده خود وفا ننمود، تامار حیله ای انگیخته حالتی صورت داد که خسوره اش به وی درآمد و بهیچ وجه وی را نشناخت. چنانکه این مطلب در کتاب پیدایش 38 مفصلاً مذکور است. ( از قاموس کتاب مقدس ).

تامار. ( اِخ ) خواهر ابشالوم که آمنون از راه حسدوی را ملوث کرده با وی هم بستر شد. ( کتاب دوم سموئیل 13 کتاب اول تواریخ ایام 3:9 ) ( قاموس کتاب مقدس ).

تامار. ( اِخ ) دخت ابشالوم بود. ( کتاب دوم سموئیل 14:27 ) ( قاموس کتاب مقدس ).

تامار. ( اِخ ) اسم مکانی است که بطرف شرقی یهودا واقع است. ( کتاب حزقیال 47:19 و 48:28 ) و در تعیین موضعآن اختلاف است. بعضی بر آنند که همان «تدمر» است که در دشت بود. رجوع به تدمر شود. ( قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ فارسی

اسم مکانیست که بطرف شرقی یهودا واقع است ٠

دانشنامه آزاد فارسی

تامار (Tamar)
در عهد عتیق، خواهر ابشالوم که مورد تجاوز نابرادری اش اَمنون قرار گرفت و ابشالوم امنون را کشت. نیز، نام عروس یهودا؛ زن یکی از پسران یهودا بود و با مرگ او زنِ پسر دیگرش شد، و چون پسر دوم نیز در گذشت، با ترفندی به هم خوابگی یهودا درآمد.

پیشنهاد کاربران

تامار : Tamar ( عبری ) به معنی درخت خرما . تامار نام دخترانه است .

بپرس