تالیه
لغت نامه دهخدا
تألیة. [ ت َءْ ی َ ] ( ع مص ) ( از «أل و» ) تقصیر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || درنگ نمودن. || تکبر کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تالیه. [ ی َ ] ( اِخ ) تلفظ ترکی تالی . رجوع به تالی و قاموس الاعلام ترکی شود.
تألیه. [ ت َءْ ] ( ع مص ) ( از «أل هَ» ) پرستش فرمودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
پرستش فرمودن
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید