تالان تالان. ( اِ مرکب )( تکرار از جهت شدت و تأکید ) نهب. تاراج. غارت و چپاول بسیار که با فعل بودن و شدن و کردن صرف شود. رجوع به تالان و تالان تالان بودن و سایر ترکیبات آن شود.