تالاق

لغت نامه دهخدا

تالاق. ( اِ ) در لهجه افغانی شکسته کلمه تارک و تار ( فرق سر ) است.

پیشنهاد کاربران

تالاق ( گویش دری ) : فرق سر، آهیان. کثال: با تالاق سر به به زمین افتادن.
انگلیسی ( اناتومی ) ؛ vertex, clown.
سویدی ( سوئدی ) : hj�ssa

بپرس