تاشکل.[ ک ِ ] ( اِ ) آژخ. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فرهنگ رشیدی ). آزخ را گویند و آن دانه های سخت باشد که از اعضاء آدمی برمی آید و بعربی ثؤلول گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). واژو. ( زمخشری ). بالو. کوک. اَژخ. زخ. زگیل. پالو. سگیل. وارو. و رجوع به آزخ و زگیل شود.