تازی هش

لغت نامه دهخدا

تازی هش. [ هَُ ] ( ص مرکب ) دارنده هوش عربی. مؤلف آنندراج آرد: جناب خیرالمدققین در شرح این بیت که :
من آن روم سالار تازی هشم
که چون دشنه صبح زنگی کشم .
میفرمایند که چون اکثر عرب در بادیه کم آب است و مردم آنجا به کم آبی مبتلا، لهذا قوت حافظه ایشان بسبب یبوست مزاج در قبول صور اشتداد دارد و چون حفظ معانی و صور بسیار باشد، سبب مزید هوش بود. و مؤید این معنی است بیت حدیقه :
هست از کم خوری و کم آبی
ذهن هندی و نطق اعرابی.
جناب سراج المحققین میفرمایند که ظاهراً از نطق در این جاادراک مراد داشته و آن صحیح نیست بلکه مراد از آن قوت گویائی است که مقابل ذهن واقع شده. رجوع به مجموعه مترادفات ص 245 شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دارند. هوش و اندیش. عربی .

پیشنهاد کاربران

بپرس