تازه وارد

/tAzevAred/

مترادف تازه وارد: نورسیده، جدیدالورود، ناآشنا، ناوارد، کم تجربه، بی اطلاع

متضاد تازه وارد: کهنه کار

معنی انگلیسی:
newly arrived, incoming, new comer, arrival, fresh, hot, latecomer, tenderfoot, [n.] new comer

لغت نامه دهخدا

تازه وارد.[ زَ / زِ رِ ] ( ص مرکب ) کسی که تازه ورود کرده باشد و بتازگی آمده باشد. ( ناظم الاطباء ). جدیدالورود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که تازه ورود کرده باشد بتازگی آمده جدید الورود.

فرهنگ معین

( ~. رِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) غریب ، ناشناس .

فرهنگ عمید

۱. کسی که تازه به جایی وارد شده.
۲. [مجاز] بی تجربه.

دانشنامه عمومی

تازه وارد ( انگلیسی: Just Dropped In ) یک فیلم کمدی صامت کوتاه به کارگردانی هال روچ است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد.
هارولد لوید
اسناب پالرد
ببه دنیلز
والاس هاو
مارگارت جاسلین
بل میچل
نوآ یانگ
• استل هَریسون
عکس تازه وارد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

newcomer (اسم)
خوش نشین، تازه وارد، نوایند

immigrant (اسم)
اواره، کوچ نشین، تازه وارد

فارسی به عربی

مهاجر

پیشنهاد کاربران

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونی‏ وَ هُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمینَ بَدَلاً50
...
[مشاهده متن کامل]

زبان حال إبلیس در زبان حال إمروزی:
من هزاران سال سجده کردم و آدم "تازه وارد" هنوز سجده را نمیدانه چیه؛ براش سجده کنم!
دیگه به عدل وعلم وحکمت الله شک دارم وقبول ندارم این تبعیضو!
. . .
چقدر این حرف شیطانی شبیه خیلیها!
إِنَّ الَّذینَ یُجادِلُونَ فی‏ آیاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ فی‏ صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ ما هُمْ بِبالِغیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ56
. . .
The Big Self

تازه واردتازه وارد
نو درآمده
تازەرسیده
تازەآمده
new/raw/fresh recruit ( =one who is completely untrained )
نوآمد. [ ن َ / نُو م َ ] ( ن مف مرکب ) نوآمده. تازه وارد.
freshman
fresher

بپرس