تازه ساختن. [ زَ / زِ ت َ ] ( مص مرکب ) نو کردن. تجدید کردن : طالب آیین ترنم تازه ساخت چون نسازد، عندلیب آمل است.کلیم ( از آنندراج ).و بر این قیاس است تازه ساختن داغ ، یعنی تجدید کردن سوگ و غم. رجوع به مجموعه مترادفات ص 87 شود. || تازه ساختن بنا، عمارت و غیره ؛ آن را به نوی ساختن.