تازه رس


مترادف تازه رس: نوبر، نورس ، جدید، نو، نوظهور

متضاد تازه رس: دیررس، کهنه، قدیمی

لغت نامه دهخدا

تازه رس. [ زَ/ زِ رَ ] ( ن مف مرکب ) نورس. ( آنندراج ) :
بباغ درون از سموم نفس
اثر دسته بندد گل تازه رس.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| جدید و نو. || اندکی پیش آمده. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- نو رس تازه رسیده . ۲- جدید نو .

فرهنگ عمید

نورس، تازه رسیده.

پیشنهاد کاربران

بپرس