تازه تر

لغت نامه دهخدا

تازه تر. [ زَ / زِ ت َ ] ( ص تفضیلی ) خرم تر. نوتر :
خیز بت رویا، تا مجلس زی سبزه بریم
که جهان تازه شد و ما ز جهان تازه تریم.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 179 ).
رجوع به تازه شود.

فرهنگ فارسی

از تازه خرم تر نوتر .

مترادف ها

junior (صفت)
کم، تازه تر، صغیر، اصغر، زودتر

فارسی به عربی

اصغر

پیشنهاد کاربران

بپرس