تازم

لغت نامه دهخدا

تأزم. [ ت َ ءَزْ زُ ] ( ع مص ) اقامت کردن در خانه. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ): تازم القوم دارهم ؛ دیرزمانی در آن اقامت گزیدند. ( از اقرب الموارد ). || سختی و قحطی رسیدن مردم را. || درد یافتن از سختی و قحطی زمانه. ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

اقامت کردن در خانه یا سختی و قحطی رسیدن مردم را .

پیشنهاد کاربران

بپرس