تاریک گردیدن

لغت نامه دهخدا

تاریک گردیدن. [ گ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) تاریک شدن. تاریک گشتن.تیره و تار شدن : غُربة؛ تاریک گردیدن. اِظلام ؛ تاریک گردیدن شب. اغضاء؛ تاریک گردیدن شب. ادجاء؛ تاریک گردیدن شب. تدجی ؛ تاریک گردیدن شب. دجو؛ تاریک گردیدن شب. غسو، اِغساء، غَسی ً، غَسم ، اِغسام ؛ تاریک گردیدن شب. غدر، اغدار؛ تاریک گردیدن شب. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تاریک شدن تاریک گشتن تیره و تار شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس