تاریکبخت.[ ب َ ] ( ص مرکب ) بدبخت. تیره بخت. مدبر : به رسم مسیحا کنون مادرش کفن سازد و گور و پوشد سرش نه افسر نه دیبای رومی نه تخت چو از بندگان دید تاریک بخت.فردوسی ( از شاهنامه چ بروخیم ج 8 ص 2365 ).