تارین


معنی انگلیسی:
fibrous

لغت نامه دهخدا

تارین. ( ص ) تیره و تاریک. ( برهان ) ( آنندراج ). تاریک. ( فرهنگ جهانگیری ) :
ای خواجه من جام میم چون سینه را غمگین کنم ؟
شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم ؟
مولوی ( از فرهنگ جهانگیری ).
رجوع به تار، تاری ، تاریک ، تاریکی شود. || ( اِ ) تاری را نیز گویند که آب درخت تار است. ( برهان ) ( آنندراج ). آبی باشد که از درخت تار حاصل شود و آن شربتی باشد که نشأه باده در سر آورد. ( فرهنگ جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

تیره و تاریک تاریک .

فرهنگ عمید

= تار۴
= تاریک: ای خواجه من جام می ام چون سینه را غمگین کنم؟ / شمع و چراغ خانه ام چون خانه را تارین کنم؟ (مولوی: لغت نامه: تارین ).

دانشنامه عمومی

تارین ( به عربی: تارین ) یک روستا در سوریه است که در استان حمص واقع شده است. [ ۱] تارین ۱٬۵۸۵ نفر جمعیت دارد.
عکس تارین
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس