تاریخچه پذیره اثار بهرام بیضایی

پیشنهاد کاربران

کارهای بهرام بیضایی ( ۱۳۱۷ ) را کمابیش از آغازِ انتشارش در حدودِ سالِ ۱۳۴۰ خواصّ و عوامِ هم روزگارش پذیره شدند و واکنش هایی بدان نشان دادند. احتمالاً نخستین بار که جایی مکتوب به نامِ بیضایی اشاره و منتشر شده است نشریهٔ پُست تهران در خردادِ ۱۳۳۳ باشد: پاسخِ رد به نوشته ای که بیضاییِ نوجوان برای انتشار در آن نشریه فرستاده بود. در سالیانِ بعد بیضایی به سرعت نامدار شد و نمایشنامه ها و نمایش ها و فیلم هایش اغلب اعتنا برانگیخت، پرفروش شد و موضعِ توجّه و موضوعِ گفتارهای فراوان، گاه در پهنهٔ دنیا، گشت. بعضی «شکسپیرِ ایران» لقبش دادند و کسانی «بیضاییِ بزرگ» نامیدندش. کسانی هم، همچون مرضیه برومند، تلخیِ «نگاهش به آدم ها» را نپسندیدند. تا پایانِ قرنِ چهاردهمِ هجریِ خورشیدی پژوهش و نگارش و فیلم سازی و نقّاشی و غیره دربارهٔ بیضایی و آثارش ( «بیضایی شناسی» ) جایی در ادبیات و هنرِ انتقادی و حتّی غیرانتقادیِ زبانِ فارسی ( و بسیار کمتر در زبان های دیگر ) یافت و چند و چون و فراز و نشیبِ این روبرویی و محاضره طیِّ حدودِ شش دهه تاریخچه ای از بده و بستانِ فرهنگی و بازخوردِ اجتماعیِ آثارش را غنی تر ساخت و پیشینه ای شد از بهرِ تحویل گرفتن و پژوهش و معامله با آثار و آرای بیضایی در قرنِ جدید و در سال های پس از مرگش.
...
[مشاهده متن کامل]

قدرِ کارِ نمایشیِ بیضایی و همالانش در دههٔ ۱۳۴۰ از همان زمان شناخته و مشهور بود، به طوری که رضا براهنی و محمود دژکام در زمستانِ ۱۳۵۲ سخن از این گفتند که پیش از دههٔ ۱۳۴۰ نمایشنامه نویسیِ قابلِ اعتنایی در ایران رایج نبود و غلامحسین ساعدی و بیضایی و اکبر رادی سرآمدان و بنیادگذارانِ صورتِ برومندِ این گونه در ادبیاتِ فارسی بوده اند. اکبر رادی نیز همین نظر را در سالِ ۱۳۴۷ بیان کرده بود؛ و، در واقع، جلال آل احمد از ۱۳۴۳ ظهورِ ساعدی و رادی و بیضایی را نوید داده و «طالع خجسته ای برای نمایش» دیده بود. ولی بیضایی بارها از کارِ بسیاری از نمایشنامه نویسانِ فارسی زبانِ پیش از خود به نیکی و شایستگی یاد کرده و کارش را گفتگویی فرهنگی با پیشینیان و هم روزگارانِ حرفه ایِ خود می دانسته است. اندکی پس از آل احمد، ژان - ژاک گوتیه بود که در فستیوالِ تئاترِ مللِ پاریس بیضایی را «کشف» کرد. حتّی چند دهه بعد نیز بابک احمدی نمایشنامه های آغازینِ بیضایی را گواهِ «نبوغ او» آورد. با این همه، سنّتِ تاریخ نگاریِ منسوب به دانشکدهٔ ادبیاتِ دانشگاهِ تهران، مثلاً در کار و نظرِ پرویز ناتل خانلری و محمّدرضا شفیعی کدکنی و محمّدابراهیم باستانی پاریزی و ایرج پارسی نژاد، اغلب این قدر را چنین نشناخته، و گاه به همین خاطر طعنِ ناقدانی را هم برانگیخته است. پس از ساعدی و رادی و بیضایی نیز هیچ نمایشنامه نویسِ فارسی زبانی بدین پایه از شهرت نرسید، چنان که محمّدعلی سپانلو در ۱۳۷۱ گفت که «هنوز نمایشنامه های خوب و برجسته را همان نسل قدیمی می نویسند» و این را اقتضای «فضای موجود و مسلط» دانست و جمال میرصادقی در ۱۳۸۵ عقیده داشته که نمایشنامه نویسانِ نسل های پس از ساعدی و بیضایی و رادی «حرفی برای گفتن» نداشته اند و حمید امجد در ۱۳۹۴ احتمال می داده که «غول»های نمایشنامه نویسیِ دههٔ ۱۳۴۰ «تکرارنشدنی» باشند.

تاریخچه پذیره اثار بهرام بیضاییتاریخچه پذیره اثار بهرام بیضاییتاریخچه پذیره اثار بهرام بیضاییتاریخچه پذیره اثار بهرام بیضاییتاریخچه پذیره اثار بهرام بیضایی
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/تاریخچه_پذیره_آثار_بهرام_بیضایی

بپرس