تاریخ هائیتی، تا آنجا که ثبت شده است، از سال ۱۴۹۲ آغاز می شود: زمانی که کریستف کلمب، ناخدا و جهانگرد اروپایی، در جزیره ای بزرگ در غرب اقیانوس اطلس لنگر انداخت که بعدها با نام کارائیب شناخته شد. بخش غربی جزیره هیسپانیولا، که هائیتی در آنجا واقع شده است، سکونتگاه مردمان تائینو و آراواک بود که خودشان آن را آیتی می خواندند. اسپانیا به سرعت مدعی جزیره شد و آن را «جزیره اسپانیایی» ( La Isla Española ) نام گذاشت که بعدتر به «هیسپانیولا» تغییر کرد. در سال های آغازین سده هفدهم، فرانسوی ها سکونتگاهی در غرب هیسپانیولا ساختند و آن را سن دومنگ نامیدند. تا پیش از جنگ هفت ساله ( ۱۷۵۶–۱۷۶۳ ) ، اقتصاد سن دومنگ اندک اندک گسترش یافت و شکر و بعدتر قهوه محصولات صادراتی مهم آن شدند. پس از جنگ هفت ساله که تجارت دریایی را مختل کرده بود، سن دومنگ گسترش سریعی یافت. در سال ۱۷۶۷، از آنجا نیل، پنبه و ۷۲ میلیون پوند شکر خام صادر شد. در پایان سده هفدهم، سن دومنگ یک سوم کل تجارت برده در اقیانوس اطلس را در دست داشت.
سال ۱۷۹۱، بردگان شورشی به راه انداختند که به انقلاب هائیتی انجامید. آندره ریگو، رهبر انقلاب، بریتانیا را به عقب نشینی داشت. سال ۱۸۰۲، توسن لوورتور اعلام استلال کرد؛ بنابراین ناپلئون نیروی تهاجمی انقیاد هائیتیایی ها به آنجا گسیل داشت. پس از مرگ توسن در اسارت فرانسوی ها، ژنرال ها ژان ژاک دسالین، هانری کریستف و الکساندر پیتون نبرد سنگینی علیه شارل لکلرک، فرمانده فرانسوی ها، انجام دادند. پس از آنکه هائیتیایی ها دست بالا را در جنگ گرفتند، ناپلئون تهاجم را ملغی کرد و بنابراین دسالین سال ۱۸۰۴ استقلال هائیتی را اعلام کرد. دسالین فرمان به قتل عام فرانسوی های باقی مانده در هائیتی داد که به کشتار بیش از ۵۰۰۰ تَن انجامید. مردان، زنان و کودکان برای انتقام تهاجم ناپلئون کشته شدند. سفیدپوستان در کنار دریا از چوبه دار آویزان شدند تا به کشتی هایی که از آنجا گذر می کردند، نشان دهند هائیتی خود را از اروپایی ها پاک ساخته است.
اندکی پس از اعلام استقلال، هائیتی خود را امپراتوری زیر فرمان دسالین خواند. پس از کودتایی که به سرنگونی دسالین انجامید، هائیتی دو پاره شد که هر کدام زیر نظر رژیم های رقیب بودند: کریستف بر ایالت نیمه فئودالی در شمال و پتیون بر جمهوری هائیتی در جنوب فرمان می راند. سال ۱۸۱۱، ژان پیر بوآیه جانشین پتیون شد. او قدرت را در غرب تثبیت کرد و با حمله به سانتو دومینگو، هیسپانیولا را یکپارچه کرد. با این همه، هائیتی از سال ۱۸۲۵ به دلیل پرداخت غرامت استقلال با مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می کرد. سال ۱۸۴۳، شورشی در هائیتی به راه افتاد که بوآیه را سرنگون و کشور را دچار هرج و مرج کرد؛ بنابراین تا سال ها فرمانروایان و فرمانده های گوناگونی برای مدت کوتاه سرزمین را اداره کردند. سال ۱۸۷۴ و در زمان میشل دومنگ، قانون اساسی کارآمدتری معرفی شد که سال ها صلح، دموکراسی و توسعه برای هائیتی به ارمغان آورد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسال ۱۷۹۱، بردگان شورشی به راه انداختند که به انقلاب هائیتی انجامید. آندره ریگو، رهبر انقلاب، بریتانیا را به عقب نشینی داشت. سال ۱۸۰۲، توسن لوورتور اعلام استلال کرد؛ بنابراین ناپلئون نیروی تهاجمی انقیاد هائیتیایی ها به آنجا گسیل داشت. پس از مرگ توسن در اسارت فرانسوی ها، ژنرال ها ژان ژاک دسالین، هانری کریستف و الکساندر پیتون نبرد سنگینی علیه شارل لکلرک، فرمانده فرانسوی ها، انجام دادند. پس از آنکه هائیتیایی ها دست بالا را در جنگ گرفتند، ناپلئون تهاجم را ملغی کرد و بنابراین دسالین سال ۱۸۰۴ استقلال هائیتی را اعلام کرد. دسالین فرمان به قتل عام فرانسوی های باقی مانده در هائیتی داد که به کشتار بیش از ۵۰۰۰ تَن انجامید. مردان، زنان و کودکان برای انتقام تهاجم ناپلئون کشته شدند. سفیدپوستان در کنار دریا از چوبه دار آویزان شدند تا به کشتی هایی که از آنجا گذر می کردند، نشان دهند هائیتی خود را از اروپایی ها پاک ساخته است.
اندکی پس از اعلام استقلال، هائیتی خود را امپراتوری زیر فرمان دسالین خواند. پس از کودتایی که به سرنگونی دسالین انجامید، هائیتی دو پاره شد که هر کدام زیر نظر رژیم های رقیب بودند: کریستف بر ایالت نیمه فئودالی در شمال و پتیون بر جمهوری هائیتی در جنوب فرمان می راند. سال ۱۸۱۱، ژان پیر بوآیه جانشین پتیون شد. او قدرت را در غرب تثبیت کرد و با حمله به سانتو دومینگو، هیسپانیولا را یکپارچه کرد. با این همه، هائیتی از سال ۱۸۲۵ به دلیل پرداخت غرامت استقلال با مشکلات اقتصادی دست وپنجه نرم می کرد. سال ۱۸۴۳، شورشی در هائیتی به راه افتاد که بوآیه را سرنگون و کشور را دچار هرج و مرج کرد؛ بنابراین تا سال ها فرمانروایان و فرمانده های گوناگونی برای مدت کوتاه سرزمین را اداره کردند. سال ۱۸۷۴ و در زمان میشل دومنگ، قانون اساسی کارآمدتری معرفی شد که سال ها صلح، دموکراسی و توسعه برای هائیتی به ارمغان آورد.
wiki: تاریخ هائیتی