تاریخ قمری. [ خ ِ ق َ م َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل کلمه سنه آرد: ماه قمری حقیقی عبارتست از زمان جدایی ماه از خورشید از وضع مخصوصی به نسبت خورشید مانند اجتماع و هلال تا باز بدان وضع مخصوص بازگردد و این وضع در نزد اهل شرع و بادیه نشینان عرب همان هلال است و بهمین سبب آنرا ماه هلالی نامند و سال حاصل از اجتماع آنرا سال هلالی خوانند، و در نزد حکمای ترک عبارت از اجتماع حقیقی است که مدار آن بر حرکت تقویمی مخصوص بماه است و پوشیده نماندکه نزدیک ترین اوضاع ماه بخورشید از نظر ادراک همان هلال است زیرا اوضاع دیگر از قبیل مقابله و تربیع و جز اینها را نمیتوان دریافت جز برحسب تخمین زیرا ماه بر نور تام تا قبل از مقابله و پس از آن دیرزمانی باقی نمی ماند همچنین دیگر اوضاع هم بدین منوال باشد اما وضع ماه هنگام دخول «تحت الشعاع » هرچند در این خصوص مشابه وضع هلالی است ولی ماه در وضع هلالی مشابه موجود بعد از عدم است و مولود خارج از ظلمت بدین سبب هلال را مبداء نخستین قرار داده اند و ماه قمری وسطی که آنرا حسابی نیز نامند، عبارت از زمان مابین دو اجتماع وسطی است و آن مدت سیر ماه بحرکت وسطای آن که 29 روز و 12 ساعت و 44 دقیقه است و هرگاه این را در 12 ضرب کنیم 354 روز و 8 ساعت و 48 دقیقه بدست آید و این حاصل سال قمری وسطی است که آنرا حسابی نیز نامند و این نسبت بسال شمسی حقیقی ناقص است. و ماه قمری اصطلاحی آنست که در آن صرفاً عدد ایام را در نظر گیرند بی آنکه حرکت قمر را مبنا قرار دهند از این رو منجمان مبداء سال قمری اصطلاحی را اول محرم گیرند و محرم را 30 روز و صفر را 29 روز الخ بحساب آرند و در هر 30 سال بر ذوالحجه یازده بار یک روز افزایند و بنابراین ذوالحجه یازده بار سی روزی است و سالی را که در آن بر ذوالحجه یک روز افزوده اند سال کبیسه نامند و گفته اند که ماه اصطلاحی عیناً همان ماه وسطی است جز اینکه اگر بخواهند از ماه به ایام تعبیر کنند ناچار شوند که ماهها را نیز بگیرند و شرح آن چنین است که هرگاه کسر از نصف تجاوز کند آنرا یک گیرند و کسر زاید بر ایام در یک ماه 31 دقیقه و 50 ثانیه است. و اگر آنرا در 24منحط ضرب کنیم 12 ساعت و 44 دقیقه بدست می آید و چون کسر زاید بر نصف روز بوده است آنرا یک روز گرفته اندو ماه اول یعنی محرم را 30 روز گرفته اند و ماه دوم 29 روز باشد زیرا کسر زاید درنتیجه محاسبه نقصان محرم از میان رفته است و ضعف باقیمانده کسر بر نصف باقی ماند و همچنین الی آخر. پس اگر کسر زاید فقط نصف باشد و ماهی را سی و ماهی را 29 روز بگیرند در آخر سال کسری باقی نمی ماند. ولی حقیقت آنست که نسبت به نصف 44 دقیقه زاید است و از اینرو هرگاه این دقایق را در 12 یعنی عدد ماهها ضرب کنند و از حاصل در هر 60 دقیقه یک ساعت استخراج کنند 8 ساعت و 48 دقیقه بدست آید و این 15 و16 بیست وچهار ساعت شبانه روز باشد و کمترین عددی که از آن استخراج شود 15 و 16 است و آن ماه سی روز است پس خمس آن 6 و سدس آن 5 است و مجموع آنها11 است پس در هر سال از ساعات زاید بر ماههای دوازده گانه یک روز کامل بدست آید و هرگاه ساعات زاید بیش از نصف روز در سال بشود در این سال روز زایدی تعیین کنند چنانکه در سال اول چیزی زیاد نشود زیرا کسر کمتر از نصف است و در سال دوم یک روز می افزایند چه بیش از نصف است و بر همین قیاس... و ترتیب سالهای کبائس را به رقوم جُمَّل بیان کرده و آنرا بهزیجوج ( ادوط ) یعنی کبایس عرب خوانده اند.پس آشکار شد که نتیجه هر دو اصطلاح یکی است. ( کشاف اصطلاحات الفنون چ کاپیتان نودلی ج 2 صص 723 - 724 ).بیشتر بخوانید ...