تاریخ فلسفه آن چیزی است که بر فلسفه گذشته است. تاریخ فلسفه، سیر حرکت فلسفه و فیلسوفان را بررسی می کند که می تواند شامل بخش هایی مهم از زندگی نامهٔ فیلسوف یا بخشی از تاریخ سیاسی یک کشور یا اندیشهٔ فیلسوف باشد. این ها همگی با هم تاریخ فلسفه ( آن چیزی که بر فلسفه، گذشته است ) را تشکیل می دهند.
تاریخ فلسفه، بیان دیدگاه های فلسفی، نظام ها و مکاتب فلسفی است که شامل مطالعه زندگی فیلسوفان، جست وجو پیرامون ارتباط متقابل مکاتب و نظام های فلسفی و تلاش برای ردیابی مسیر پیشرفت یا پسرفت آن در بستر تاریخ است که با کمک ماهیت و گستره اندیشه ورزی، خِرد را برای مطالعه فلسفه، آماده می کند. [ ۱] تاریخ فلسفه، از وحدت دو رشته متمایز تاریخ و فلسفه پدید آمده که هرکدام برای دیگری، محدودیت هایی ایجاد می کنند. پژوهشی در تاریخ اندیشه هاست و برای رسیدن به مفهوم اندیشه ها. لازم است با داشتن «نظرگاهی وابسته به دورانی خاص»، فهم درستی از این موضوع وجود داشته باشد که فیلسوفان، چه طور به پرسش ها پاسخ می دادند، چارچوب شان برای بررسیدن موضوع ها، فرضیه ها، هدف و نقاط ضعف و قوت شان چه بوده است. [ ۲] تاریخ فلسفه، به طور حتم، گردآوری صرف عقیده های فلسفی نیست. بلکه میان این عقاید، یافتن کنش و واکنش، تز و آنتی تز، اهمیت دارد و هیچ فکر فلسفی ای قابل درک نیست مگر در بستر تاریخی خودش و در یافتن ارتباطش با نظام های فلسفی دیگر. [ ۳]
فلسفهٔ دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان و در سرزمین های مختلفی از جمله مصر، ایران، چین، هند و یونان پدید آمده است. فلسفهٔ باستان ویژگی های بارزی دارد که بعدها در فلسفه مدرن غرب بروز می کند. در دوران باستان فلسفه متکی بر علم نبود زیرا بر پایه رشد و شناسایی سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشته است. پیش از فلسفه، ادیان مختلف به تمام پرسش های مردم جواب می دادند. این پاسخ ها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال می یافتند. انسان تاریخ باستان بر آن بود تا با اسطوره به مسئله زندگی، تقدیر، گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی دربارهٔ خدایان است و توضیح می دهد چرا زندگی به این شکلی است که هست که موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. با گذشت سده ها، بیان اسطوره ای در تار و پود پرسش های فلسفی ریشه دواندند. فلاسفه یونانی با تلاش برای یافتن منشأ همه چیز ( آرخه ) و پاسخ به پرسش از تکثر، تلاش می کردند نشان دهند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی تواند به آن ها اعتماد داشته باشد. [ ۴]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتاریخ فلسفه، بیان دیدگاه های فلسفی، نظام ها و مکاتب فلسفی است که شامل مطالعه زندگی فیلسوفان، جست وجو پیرامون ارتباط متقابل مکاتب و نظام های فلسفی و تلاش برای ردیابی مسیر پیشرفت یا پسرفت آن در بستر تاریخ است که با کمک ماهیت و گستره اندیشه ورزی، خِرد را برای مطالعه فلسفه، آماده می کند. [ ۱] تاریخ فلسفه، از وحدت دو رشته متمایز تاریخ و فلسفه پدید آمده که هرکدام برای دیگری، محدودیت هایی ایجاد می کنند. پژوهشی در تاریخ اندیشه هاست و برای رسیدن به مفهوم اندیشه ها. لازم است با داشتن «نظرگاهی وابسته به دورانی خاص»، فهم درستی از این موضوع وجود داشته باشد که فیلسوفان، چه طور به پرسش ها پاسخ می دادند، چارچوب شان برای بررسیدن موضوع ها، فرضیه ها، هدف و نقاط ضعف و قوت شان چه بوده است. [ ۲] تاریخ فلسفه، به طور حتم، گردآوری صرف عقیده های فلسفی نیست. بلکه میان این عقاید، یافتن کنش و واکنش، تز و آنتی تز، اهمیت دارد و هیچ فکر فلسفی ای قابل درک نیست مگر در بستر تاریخی خودش و در یافتن ارتباطش با نظام های فلسفی دیگر. [ ۳]
فلسفهٔ دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان و در سرزمین های مختلفی از جمله مصر، ایران، چین، هند و یونان پدید آمده است. فلسفهٔ باستان ویژگی های بارزی دارد که بعدها در فلسفه مدرن غرب بروز می کند. در دوران باستان فلسفه متکی بر علم نبود زیرا بر پایه رشد و شناسایی سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشته است. پیش از فلسفه، ادیان مختلف به تمام پرسش های مردم جواب می دادند. این پاسخ ها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال می یافتند. انسان تاریخ باستان بر آن بود تا با اسطوره به مسئله زندگی، تقدیر، گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی دربارهٔ خدایان است و توضیح می دهد چرا زندگی به این شکلی است که هست که موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. با گذشت سده ها، بیان اسطوره ای در تار و پود پرسش های فلسفی ریشه دواندند. فلاسفه یونانی با تلاش برای یافتن منشأ همه چیز ( آرخه ) و پاسخ به پرسش از تکثر، تلاش می کردند نشان دهند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی تواند به آن ها اعتماد داشته باشد. [ ۴]
wiki: تاریخ فلسفه