تاریخ طبرستان
/tabarestAn/
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تاریخ طبرستان، کتابی به فارسی است درباره طبرستان، تألیف بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب، معروف به ابن اسفندیار، که در قرن هفتم می زیسته است.
از زندگی مؤلف، بیش از آنچه از متن کتاب به دست می آید، دانسته نیست.
محل تولد ابن اسفندیار
احتمالاً خاستگاه وی آمل بوده است.
ابن اسفندیار کاتب و سفیر دربار حسام الدوله
وی از نزدیکان حسام الدوله اردشیر باوند (حک: ۵۶۸ ـ ۶۰۲) و پسرش، شمس الملوک رستم (مقتول در ۶۰۶)، بوده و ظاهراً کاتب و سفیر دربار حسام الدوله نیز بوده است.
به گفته ابن اسفندیار ملک اردشیر، وی را برای کار مهمی به قلعه کوزا فرستاده بود.
سفرهای بسیار ابن اسفندیار
...
از زندگی مؤلف، بیش از آنچه از متن کتاب به دست می آید، دانسته نیست.
محل تولد ابن اسفندیار
احتمالاً خاستگاه وی آمل بوده است.
ابن اسفندیار کاتب و سفیر دربار حسام الدوله
وی از نزدیکان حسام الدوله اردشیر باوند (حک: ۵۶۸ ـ ۶۰۲) و پسرش، شمس الملوک رستم (مقتول در ۶۰۶)، بوده و ظاهراً کاتب و سفیر دربار حسام الدوله نیز بوده است.
به گفته ابن اسفندیار ملک اردشیر، وی را برای کار مهمی به قلعه کوزا فرستاده بود.
سفرهای بسیار ابن اسفندیار
...
wikifeqh: تاریخ_طبرستان
[ویکی نور] تاریخ طبرستان نوشته ابن اسفندیار، بهاء الدین محمد بن حسن بن اسفندیار، کاتب (زنده در 613ق)، تاریخ نگار ایرانیِ اواخر سده 6 و اوایل سده 7ق، است. موضوع این کتاب تاریخ و وقایع طبرستان و مازندران و یاد سرگذشت شاهان و سادات مرعشی و نام ها و لقب های آنان و نیز شگفتی ها و ویژگی های این سرزمین است.
زبان نسخه اصلی کتاب فارسی است؛ اما نسخه حاضر در برنامه برگردان آن به عربی است و توسط آقای احمد محمد نادی تهیه شده است.
درباره زمان تألیف این اثر باید گفت که ابن اسفندیار در 603ق.به نگارش تاریخ خود مشغول بوده است، چه در یک جای آن اشاره می کند که در این زمان، 400 سال از شهادت امام رضا(ع) (203ق.) می گذرد. البته تاریخ یاد شده با توجه به سال شروع تألیف کتاب (پس از آمدن مؤلف به ری در 606ق) تقریبی می نماید.
اثر ابن اسفندیار قدیمی ترین کتاب در تاریخ طبرستان است و از این جهت دارای اهمیت ویژه ای است. انشای آن بسیار فصیح است؛ ولی مؤلف در استعمال لغات عربی افراط ورزیده است. بخش های نخستین این کتاب حاوی مطالب افسانه ای است؛ ولی در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی آن ارزشمند و مستند است، به ویژه آگاهی های بسیاری در مورد افراد مشهور محلی و شاعرانی که به زبان طبری شعر سروده اند. در آن به دست داده شده است.
این کتاب در 4 «قسم»(جزء) نگاشته شده است. در نسخه حاضر تنها قسم(جزء) اول و دوم این اثر منعکس شده است. قسم اول داری چهار باب است:
زبان نسخه اصلی کتاب فارسی است؛ اما نسخه حاضر در برنامه برگردان آن به عربی است و توسط آقای احمد محمد نادی تهیه شده است.
درباره زمان تألیف این اثر باید گفت که ابن اسفندیار در 603ق.به نگارش تاریخ خود مشغول بوده است، چه در یک جای آن اشاره می کند که در این زمان، 400 سال از شهادت امام رضا(ع) (203ق.) می گذرد. البته تاریخ یاد شده با توجه به سال شروع تألیف کتاب (پس از آمدن مؤلف به ری در 606ق) تقریبی می نماید.
اثر ابن اسفندیار قدیمی ترین کتاب در تاریخ طبرستان است و از این جهت دارای اهمیت ویژه ای است. انشای آن بسیار فصیح است؛ ولی مؤلف در استعمال لغات عربی افراط ورزیده است. بخش های نخستین این کتاب حاوی مطالب افسانه ای است؛ ولی در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی آن ارزشمند و مستند است، به ویژه آگاهی های بسیاری در مورد افراد مشهور محلی و شاعرانی که به زبان طبری شعر سروده اند. در آن به دست داده شده است.
این کتاب در 4 «قسم»(جزء) نگاشته شده است. در نسخه حاضر تنها قسم(جزء) اول و دوم این اثر منعکس شده است. قسم اول داری چهار باب است:
wikinoor: تاریخ_طبرستان
دانشنامه عمومی
تاریخ طبرستان (کتاب). تاریخ طبرستان کتابی تاریخی اثر ابن اسفندیار است که در حدود ۶۱۳ قمری تألیف شده است. موضوع آن در مورد تاریخ طبرستان از ایام قدیم و بنیاد عمارت شهرها و خصایص و عجایب آن دیار، و ذکر ملوک و اکابر و علما و اهل نجوم و حکما و شعرای محلی است. این کتاب از چهار بخش تشکیل شده است و در موضوع خود معتبر است و مطالبی دربردارد که در جای دیگر نمی توان یافت. نثر آن جز در مقدمه از نمونه های دلپذیر انشاء فارسی است. نامه تنسر در این کتاب مندرج است. تمام نسخه های موجود آن در برگیرندهٔ وقایع تا سال ۷۶۰ قمری است و تقریباً حوادث ۱۵۰ سالهٔ بعد از تألیف توسط اولیاءالله آملی بدان افزوده شده است. نسخهٔ کامل این کتاب به اهتمام عباس اقبال در سال ۱۳۲۰ در دو جلد منتشر شد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: تاریخ طبرستان (کتاب)
دانشنامه آزاد فارسی
تاریخ طَبَرستان
کتابی به فارسی در تاریخ طبرستان (مازندران ) نوشته ابن اسفندیار. مولف این کتاب را در حدود ۶۱۳ق و در سه بخش تاریخ طبرستان ، تاریخ آل زیار و آل بویه ، و تاریخ آل باوند تألیف کرده است. به نظر می رسد بخش میانی اثر ازبین رفته است و گویا برای ترمیم این افتادگی ها مطالبی را بدان افزوده اند و افزون بر آن رویدادهای کتاب را تا ۷۵۰ق پی گرفته اند. نثر کتاب فنی و در پاره ای موارد به تکلّف و تصنّع نزدیک است. عبارات ، اشعار و امثال عربی نیز در آن فراوان دیده می شود. تاریخ طبرستان منبعی معتبر در تاریخ دودمان های حکومتگر طبرستان و گیلان بوده و مطالب ارزنده ای نیز دربارۀ تاریخ ایران پیش از اسلام به ویژه دورۀ ساسانی دارد. این اثر به تصحیح عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسید. ادوارد براون نیز تلخیصی از آن را به انگلیسی ترجمه کرده است (۱۹۰۵).
کتابی به فارسی در تاریخ طبرستان (مازندران ) نوشته ابن اسفندیار. مولف این کتاب را در حدود ۶۱۳ق و در سه بخش تاریخ طبرستان ، تاریخ آل زیار و آل بویه ، و تاریخ آل باوند تألیف کرده است. به نظر می رسد بخش میانی اثر ازبین رفته است و گویا برای ترمیم این افتادگی ها مطالبی را بدان افزوده اند و افزون بر آن رویدادهای کتاب را تا ۷۵۰ق پی گرفته اند. نثر کتاب فنی و در پاره ای موارد به تکلّف و تصنّع نزدیک است. عبارات ، اشعار و امثال عربی نیز در آن فراوان دیده می شود. تاریخ طبرستان منبعی معتبر در تاریخ دودمان های حکومتگر طبرستان و گیلان بوده و مطالب ارزنده ای نیز دربارۀ تاریخ ایران پیش از اسلام به ویژه دورۀ ساسانی دارد. این اثر به تصحیح عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسید. ادوارد براون نیز تلخیصی از آن را به انگلیسی ترجمه کرده است (۱۹۰۵).
wikijoo: تاریخ_طبرستان
پیشنهاد کاربران
این مقاله به تاریخ ناحیهٔ تبرستان در دوره های مختلف می پردازد.
قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری شهر رستمکلا در شهرستان بهشهر، به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمی گردد؛ این بقایا شامل دست افزاهای سنگی و فسیل استخوان های جانورانی است که توسط انسان های عصر پارینه سنگی شکار شدند. غار شوپری که در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر رستمکلا در شرق مازندران و دره مهربان رود واقع شده، از بزرگترین غارهای شناخته شده در مازندران است که بیش از ۷۵ متر طول و بیش از ۷۰۰ متر مربع مساحت دارد. غار شوپری در سال ۱۳۹۹ توسط نگارنده شناسایی و به دلیل اهمیت بالای این اثر بلافاصله فرایند تعیین عرصه و حریم آن با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در سال ۱۴۰۰ انجام شد و با شماره ۳۳۶۹۶ در فهرست میراث فرهنگی کشور به ثبت رسید. کاوش باستان شناسی به منظور لایه نگاری این غار در سال های ۱۴۰۱ و تابستان ۱۴۰۲ با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری توسط نگارنده از سوی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مازندران انجام شد. بقایای بسیار فراوان استخوان های جانوری به دست آمده که اثر قصابی با ابزارهای سنگی بر روی آنها برجای مانده، همچنین بقایایی از دوره نوسنگی با قدمت بیش از هفت هزار سال از لایه های سطحی غار شوپری به دست آمده که نشان از ارتباطات پیش از تاریخ ساکنان مازندران با نواحی شرقی و شمال شرقی ایران و نواحی جنوبی آسیای میانه دارد.
... [مشاهده متن کامل]
ساکنان کهن دریای مازندران از غرب به شرق به ترتیب اقوام کادوسیان و آناریاکه و آمارد و تپورها بودند. سرزمینی که امروزه مازندران نامیده می شود دوران هخامنشیان، ورکانه نامیده می شد و پیش از اسلام، تپورستان ( به پارسی میانه: ) نامیده می شد که برگرفته از نام قوم تپوری ( به یونانی: Τάπυροι، تَپیری ) می باشد که پس از اسلام قوم تبری نام گرفتند و سرزمینشان تبرستان نامیده شد. تپوری ها قومی باستانی و از اقوام ایرانی تبار که در تپورستان جنوب دریای مازندران سکونت داشتند و تیره هایی از این قوم در نواحی همچون هیرکانیا، پارت، ماد و سکاستان و ارتفاعات شرقی البرز سکونت داشتند. تپورها قومی گسترده پیش از آریایی ها بوده اند که به وسیلهٔ اقوام مهاجر ایرانی به نواحی کوهستانی عقب رانده شدند. محققین تپوری ها را از بومی های مازندران و نواحی آن از زمان قبل از آمدن آریان ها به ایران می دانند. طبق نظر استرابون، تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه و همچنین ارتفاعات شمال کشور زندگی می کردند. ( یعنی میان آمل و گنبد امروزی و ارتفاعات البرز ) اما دیاکونوف نوشته: «تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان. » مرز شرقی آن ها استرآباد و مرز غربی آن ها از کلار و چالوس بود. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین تپورها بودند. مازندران بخشی از تپورستان است و شهرهای آمل، ساری، کجور و کلاردشت از مراکز تاریخی طبرستان بودند. استرابون تپورها را ساکن پنج مکان متفاوت می داند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشین های شمال کشور در کنار آمارد نام می برد. وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانی ها و دربیک ها نام می برد. وی دسته دیگر از تپورها را میان هیرکانی ها و آریا نام می برد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام می برد و مکان دسته دیگر از تپورها را در کنار آناریاکه ها می داند و دسته دیگری از تپورها را در کنار اقوام آمارد و کادوسی به عنوان کوهنشین های شمال یاد می کند. ظاهراً ایشان قبایل گسترده ای بودند که با آمدن آریایی ها عقب رانده شدند. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی اسکندر مقدونی به سرزمین آماردها لشکر کشید و بر آماردها پیروز شد و آنان را تحت فرمان ساتراپ تپورها به نام فرادات قرار داد. آماردها و تپورها بعدها جز ساتراپ پارت درآمدند. فرهاداول پادشاه اشکانی در حدود سال ۱۷۶ قبل از میلاد آماردها را تحت انقیاد خود درآورد و آنان را به خاراکس ( گرمسار ) در ری کوچانید. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می زدند نام پادشاه تاپورستان آمده است.
قدمت بقایای باستانی به دست آمده از غار شوپری شهر رستمکلا در شهرستان بهشهر، به بیش از یکصدهزار سال گذشته بازمی گردد؛ این بقایا شامل دست افزاهای سنگی و فسیل استخوان های جانورانی است که توسط انسان های عصر پارینه سنگی شکار شدند. غار شوپری که در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر رستمکلا در شرق مازندران و دره مهربان رود واقع شده، از بزرگترین غارهای شناخته شده در مازندران است که بیش از ۷۵ متر طول و بیش از ۷۰۰ متر مربع مساحت دارد. غار شوپری در سال ۱۳۹۹ توسط نگارنده شناسایی و به دلیل اهمیت بالای این اثر بلافاصله فرایند تعیین عرصه و حریم آن با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در سال ۱۴۰۰ انجام شد و با شماره ۳۳۶۹۶ در فهرست میراث فرهنگی کشور به ثبت رسید. کاوش باستان شناسی به منظور لایه نگاری این غار در سال های ۱۴۰۱ و تابستان ۱۴۰۲ با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری توسط نگارنده از سوی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مازندران انجام شد. بقایای بسیار فراوان استخوان های جانوری به دست آمده که اثر قصابی با ابزارهای سنگی بر روی آنها برجای مانده، همچنین بقایایی از دوره نوسنگی با قدمت بیش از هفت هزار سال از لایه های سطحی غار شوپری به دست آمده که نشان از ارتباطات پیش از تاریخ ساکنان مازندران با نواحی شرقی و شمال شرقی ایران و نواحی جنوبی آسیای میانه دارد.
... [مشاهده متن کامل]
ساکنان کهن دریای مازندران از غرب به شرق به ترتیب اقوام کادوسیان و آناریاکه و آمارد و تپورها بودند. سرزمینی که امروزه مازندران نامیده می شود دوران هخامنشیان، ورکانه نامیده می شد و پیش از اسلام، تپورستان ( به پارسی میانه: ) نامیده می شد که برگرفته از نام قوم تپوری ( به یونانی: Τάπυροι، تَپیری ) می باشد که پس از اسلام قوم تبری نام گرفتند و سرزمینشان تبرستان نامیده شد. تپوری ها قومی باستانی و از اقوام ایرانی تبار که در تپورستان جنوب دریای مازندران سکونت داشتند و تیره هایی از این قوم در نواحی همچون هیرکانیا، پارت، ماد و سکاستان و ارتفاعات شرقی البرز سکونت داشتند. تپورها قومی گسترده پیش از آریایی ها بوده اند که به وسیلهٔ اقوام مهاجر ایرانی به نواحی کوهستانی عقب رانده شدند. محققین تپوری ها را از بومی های مازندران و نواحی آن از زمان قبل از آمدن آریان ها به ایران می دانند. طبق نظر استرابون، تپورها در حد فاصل آماردها و هیرکانیه و همچنین ارتفاعات شمال کشور زندگی می کردند. ( یعنی میان آمل و گنبد امروزی و ارتفاعات البرز ) اما دیاکونوف نوشته: «تپورها در هیرکانیه ساکن بودند و تحت نفوذ هیرکانیان. » مرز شرقی آن ها استرآباد و مرز غربی آن ها از کلار و چالوس بود. شهرهای آمل، چالوس، کلار، سعیدآباد و رویان جزئی از سرزمین تپورها بودند. مازندران بخشی از تپورستان است و شهرهای آمل، ساری، کجور و کلاردشت از مراکز تاریخی طبرستان بودند. استرابون تپورها را ساکن پنج مکان متفاوت می داند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشین های شمال کشور در کنار آمارد نام می برد. وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانی ها و دربیک ها نام می برد. وی دسته دیگر از تپورها را میان هیرکانی ها و آریا نام می برد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام می برد و مکان دسته دیگر از تپورها را در کنار آناریاکه ها می داند و دسته دیگری از تپورها را در کنار اقوام آمارد و کادوسی به عنوان کوهنشین های شمال یاد می کند. ظاهراً ایشان قبایل گسترده ای بودند که با آمدن آریایی ها عقب رانده شدند. به گزارش لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون مورخ یونانی اسکندر مقدونی به سرزمین آماردها لشکر کشید و بر آماردها پیروز شد و آنان را تحت فرمان ساتراپ تپورها به نام فرادات قرار داد. آماردها و تپورها بعدها جز ساتراپ پارت درآمدند. فرهاداول پادشاه اشکانی در حدود سال ۱۷۶ قبل از میلاد آماردها را تحت انقیاد خود درآورد و آنان را به خاراکس ( گرمسار ) در ری کوچانید. در مسکوکات سلاطین مستقل مازندران که خود سکه می زدند نام پادشاه تاپورستان آمده است.