[ویکی نور] تاریخ خاندان مرعشی مازندران از آثار میرتیمور مرعشی است که آن را دکتر منوچهر ستوده تصحیح کرده و با افزودن مقدمه و تعلیقاتی عالمانه منتشر کرده است. در این اثر، تاریخ خاندان مرعشی مازندران از سال 881 تا 1075ش نوشته شده است. زبان و ادبیات کتاب، قدیمی است و چندان رسا و مطابق با تعبیرات امروزی نیست. نام گذاری کتاب نیز از سوی مصحح اثر صورت گرفته است ....
کتاب مشتمل بر سه بخش مقدمه محقق، متن اثر و تعلیقات محقق است. نویسنده مباحث را در قالب «گفتار»هایی که موضوعش در ذیل آن ذکر شده ارائه نموده است. نثر کتاب برخلاف کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران میر ظهیر الدین مرعشی روان و ساده نیست.
درباره محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
منوچهر ستوده در مقدمه اش که در تاریخ اول اسفند 1355ش نوشته- چند مطلب را یادآور شده است: یک- تا امروز دو کتاب درباره مرعشیان مازندران در دست داریم: نخست کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران میر ظهیر الدین مرعشی است که کمتر از نیمی از کتاب خود را به میر قوام الدین مرعشی و بازماندگان او اختصاص داده است. قیام میر قوام الدین در سال 760ش بود و میر ظهیر الدین تاریخ این خاندان را تا سال 881ش به رشته تحریر درآورد. بنابراین 121 سال تاریخ این خاندان در این کتاب آمده است. میر تیمور، مؤلف کتاب دنباله کار میر ظهیر الدین را گرفت و تاریخ این خاندان را تا سال 1075ش نوشت. حدود پنجاه سال پیش از این تاریخ است که سادات مرعشی را شاه عباس یکی پس از دیگری به اصفهان و شیراز و کرمان فرستاد و آنانکه در این شهرها دوام نیاوردند، به هندوستان رفتند و بدین ترتیب مرعشیان پراکنده شدند و هریک از دایره جمع به جائی افتادند و قدرتی را که میر قوام الدین با درویشان خود یعنی کاکل تراشان به وجود آورده بود، یکسره از میان رفت. دو- تنها نسخه موجود از این کتاب در کتابخانه وزیری یزد بود که دوستان ارجمند آقای محمد تقی دانش پژوه و آقای محمد شیروانی نخست از آن خبردار شدند و این بنده را آگاه کردند. نگارنده با کسب اجازه از واقف خواست از آن نسخه عکسی تهیه کند.... نسخه تصحیح شده را خدمت دبیر کل محترم بنیاد فرهنگ ایران- آقای دکتر خانلری بردم و ایشان اجازه دادند تا جزء کتب تاریخی بنیاد به چاپ برسد. سه- مؤلف کتاب میر تیمور چنانکه از نامش پیداست، از سادات مرعشی مازندران است. در میان افراد این خاندان تا آنجا که این بنده آگاه است چهار تن به نام «میر تیمور» معروف بوده اند. نخستین آنها میر تیمور بن میر عبدالکریم بن سید عبداللّه بن سید عبدالکریم بن سید محمد بن سید مرتضی بن سید علی بن میر کمال الدین بن میر قوام الدین مرعشی است دیگری میر تیمور نوه همین مرد است یعنی میر تیمور بن میر عبدالکریم بن میر تیمور. سومی میر تیمور خان بن میر سلطان مراد خان بن میرزا محمد خان (میرزا خان) بن میر سلطان مراد خان بن میر شاهی برادر میر تیمور نخستین. چهارمی میر تیمور بن میر قوام الدین بن میرزا علی خان بن میر علی خان بن میر قوام الدین بن میر علی خان بن میر قوام الدین بن سید محمد بن سید مرتضی بن سید علی بن میر کمال الدین بن میر قوام الدین مرعشی است. به گمان این بنده میر تیموری که مقدم بر همه نام بردم مؤلف این کتاب است. ....
نویسنده به نثر مرسوم روزگار خویش مطلبش را این گونه آغاز کرده است: «بسم اللّه الرحمن الرحیم و به ثقتی شاداب ترین گلی که در چمن فصاحت و بیان و خوشاب ترین لؤلؤئی که در بحر بلاغت و تبیان از فیض نسیم ایمان و اعتقاد و انتفاع تقاطر سحاب نیسان ایقان و انقیاد ظاهر و باهر گردد، حمد بیحد و شکر بیمر و عدّ مالک الملکی است که...» ....و در مطلب پایانی چنین آورده است: «چون نواب همایون در وقت خواندن عرضه میر تیمور و اقوام فرموده بود که ایشان در آنجاها چرا باشند و ایشان را به درگاه عرش اشتباه ارسال نمایند تا هرکس که قابل ترقی و ملازمت باشند در سلک ملازمان درآورده و بر خدمت بایستند و دیگران را مرخص ساخته به وطن موروثی رفته که مرفه الحال به دعای دولت قاهره و شکر ایزدی اشتغال نمایند و بعد از آمدن ایشان نیز فرمودند که اسامی و احوال را نوشته به عرض رسانند» ....
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست نام اشخاص، مکان ها و خاندان ها در انتهای اثر آمده است.
کتاب مشتمل بر سه بخش مقدمه محقق، متن اثر و تعلیقات محقق است. نویسنده مباحث را در قالب «گفتار»هایی که موضوعش در ذیل آن ذکر شده ارائه نموده است. نثر کتاب برخلاف کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران میر ظهیر الدین مرعشی روان و ساده نیست.
درباره محتوای این اثر چند نکته گفتنی است:
منوچهر ستوده در مقدمه اش که در تاریخ اول اسفند 1355ش نوشته- چند مطلب را یادآور شده است: یک- تا امروز دو کتاب درباره مرعشیان مازندران در دست داریم: نخست کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران میر ظهیر الدین مرعشی است که کمتر از نیمی از کتاب خود را به میر قوام الدین مرعشی و بازماندگان او اختصاص داده است. قیام میر قوام الدین در سال 760ش بود و میر ظهیر الدین تاریخ این خاندان را تا سال 881ش به رشته تحریر درآورد. بنابراین 121 سال تاریخ این خاندان در این کتاب آمده است. میر تیمور، مؤلف کتاب دنباله کار میر ظهیر الدین را گرفت و تاریخ این خاندان را تا سال 1075ش نوشت. حدود پنجاه سال پیش از این تاریخ است که سادات مرعشی را شاه عباس یکی پس از دیگری به اصفهان و شیراز و کرمان فرستاد و آنانکه در این شهرها دوام نیاوردند، به هندوستان رفتند و بدین ترتیب مرعشیان پراکنده شدند و هریک از دایره جمع به جائی افتادند و قدرتی را که میر قوام الدین با درویشان خود یعنی کاکل تراشان به وجود آورده بود، یکسره از میان رفت. دو- تنها نسخه موجود از این کتاب در کتابخانه وزیری یزد بود که دوستان ارجمند آقای محمد تقی دانش پژوه و آقای محمد شیروانی نخست از آن خبردار شدند و این بنده را آگاه کردند. نگارنده با کسب اجازه از واقف خواست از آن نسخه عکسی تهیه کند.... نسخه تصحیح شده را خدمت دبیر کل محترم بنیاد فرهنگ ایران- آقای دکتر خانلری بردم و ایشان اجازه دادند تا جزء کتب تاریخی بنیاد به چاپ برسد. سه- مؤلف کتاب میر تیمور چنانکه از نامش پیداست، از سادات مرعشی مازندران است. در میان افراد این خاندان تا آنجا که این بنده آگاه است چهار تن به نام «میر تیمور» معروف بوده اند. نخستین آنها میر تیمور بن میر عبدالکریم بن سید عبداللّه بن سید عبدالکریم بن سید محمد بن سید مرتضی بن سید علی بن میر کمال الدین بن میر قوام الدین مرعشی است دیگری میر تیمور نوه همین مرد است یعنی میر تیمور بن میر عبدالکریم بن میر تیمور. سومی میر تیمور خان بن میر سلطان مراد خان بن میرزا محمد خان (میرزا خان) بن میر سلطان مراد خان بن میر شاهی برادر میر تیمور نخستین. چهارمی میر تیمور بن میر قوام الدین بن میرزا علی خان بن میر علی خان بن میر قوام الدین بن میر علی خان بن میر قوام الدین بن سید محمد بن سید مرتضی بن سید علی بن میر کمال الدین بن میر قوام الدین مرعشی است. به گمان این بنده میر تیموری که مقدم بر همه نام بردم مؤلف این کتاب است. ....
نویسنده به نثر مرسوم روزگار خویش مطلبش را این گونه آغاز کرده است: «بسم اللّه الرحمن الرحیم و به ثقتی شاداب ترین گلی که در چمن فصاحت و بیان و خوشاب ترین لؤلؤئی که در بحر بلاغت و تبیان از فیض نسیم ایمان و اعتقاد و انتفاع تقاطر سحاب نیسان ایقان و انقیاد ظاهر و باهر گردد، حمد بیحد و شکر بیمر و عدّ مالک الملکی است که...» ....و در مطلب پایانی چنین آورده است: «چون نواب همایون در وقت خواندن عرضه میر تیمور و اقوام فرموده بود که ایشان در آنجاها چرا باشند و ایشان را به درگاه عرش اشتباه ارسال نمایند تا هرکس که قابل ترقی و ملازمت باشند در سلک ملازمان درآورده و بر خدمت بایستند و دیگران را مرخص ساخته به وطن موروثی رفته که مرفه الحال به دعای دولت قاهره و شکر ایزدی اشتغال نمایند و بعد از آمدن ایشان نیز فرمودند که اسامی و احوال را نوشته به عرض رسانند» ....
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست نام اشخاص، مکان ها و خاندان ها در انتهای اثر آمده است.
wikinoor: تاریخ_خاندان_مرعشی_مازندران