جهرم از شهرهای بسیار قدیمی ایران است که نام قبلی آن گهرم بوده است. به روایت مورخان و محققان تاریخ شهر جهرم به سده چهارم قبل از میلاد می رسد. روایت شاهنامه فردوسی از آبادانی جهرم در دوره هخامنشی و ساسانی حکایت می کند.
... [مشاهده متن کامل]
حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب می نویسد «جهرم شهری وسط و از بناهای بهمن بن اسفندیار است. » اگر چه بهمن و اسفندیار و غیره جنبهٔ افسانه ای داشته و سندیت تاریخی ندارد ولی توجه به اشارات تاریخی از سرنوشت دارا و اردشیر و بهرام گور و غیره و اشارات فردوسی چنین به نظر می رسد که جهرم در دوران قبل از اسلام دارای اهمیت مخصوصی بوده و یکی از شهرهای معتبر فارس به شمار می رفته است و حتی اشتهار آن در داستان های قدیم ایران به حدی بوده که در سرگذشتهای اسکندر و دارا نیز نامی از این شهر به میان می آید؛ و به طور خلاصه از داستان های اشاره شده در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی چنین بر می آید که جهرم در ان زمان در بین شهرهای فارس، به صورت دژی مستحکم و نقطه سوق الجیشی پراهمیتی بوده و در تمام داستان های مربوط، آخرین موضع حفاظتی در خط عقب نشینی بوده است؛ و آثار بناهای مشهور به قلعه گبری که در دامنه کوه های جنوبی و شمال غربی شهر هنوز باقی است نام برد که به سبک معماری ساسانی ساخته شده است.
اسناد و آثار تاریخی گویای آنست که جهرم در دوره هخامنشی تأسیس می شود و دردوره ساسانیان اوج می گیرد و گسترش پیدا می کند. آثار به جا مانده از آن دوران مانند چندین چهار طاق و قلعه گبری و همچنین وجود بزرگانی مانند باربد و جاماسب حکیم که در این محدوده ساکن بوده اند بیانگر اهمیت این منطقه در دوران ساسانی است و نشانگر آنست که جهرم همواره مورد توجه حاکمان و مردمان بوده و نقش والا و تأثیرگذاری در منطقه داشته است. در فارسنامه ابن بلخی بعنوان یکی از قدیمی ترین مستندات نوشتاری به صراحت آمده است:
«… در روزگار ملوک فارس جهرم در جمله مواجب ولیعهد نهاده بودند. چنان که هر کس ولیعهد شدی جهرم او را بودی …»
افزون بر این، در شاهنامه نیز شانزده بار از جهرم اسم آورده شده و حکیم ابوالقاسم فردوسی با ذکر حکایاتی بر آبادانی و نقش تأثیرگذار جهرم در آن دوران تأکید می کند. از جهرم در کارنامه اردشیر بابکان به صورت «زرهم» یاد شده است.
نام جهرم ۱۶ بار در شاهنامه فردوسی تکرار شده است. به گفته فردوسی، وقتی که اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و ایرانیان را شکست می دهد، «دارا» به جهرم فرار می کند؛ «جهاندار دارا به جهرم رسید». طبق شاهنامه، مهرک نوش زاد هم از اهالی شهر جهرم بوده است؛ ابیات فردوسی در مورد جهرم به شرح زیر است:






... [مشاهده متن کامل]
حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب می نویسد «جهرم شهری وسط و از بناهای بهمن بن اسفندیار است. » اگر چه بهمن و اسفندیار و غیره جنبهٔ افسانه ای داشته و سندیت تاریخی ندارد ولی توجه به اشارات تاریخی از سرنوشت دارا و اردشیر و بهرام گور و غیره و اشارات فردوسی چنین به نظر می رسد که جهرم در دوران قبل از اسلام دارای اهمیت مخصوصی بوده و یکی از شهرهای معتبر فارس به شمار می رفته است و حتی اشتهار آن در داستان های قدیم ایران به حدی بوده که در سرگذشتهای اسکندر و دارا نیز نامی از این شهر به میان می آید؛ و به طور خلاصه از داستان های اشاره شده در شاهنامه و دیگر منابع تاریخی چنین بر می آید که جهرم در ان زمان در بین شهرهای فارس، به صورت دژی مستحکم و نقطه سوق الجیشی پراهمیتی بوده و در تمام داستان های مربوط، آخرین موضع حفاظتی در خط عقب نشینی بوده است؛ و آثار بناهای مشهور به قلعه گبری که در دامنه کوه های جنوبی و شمال غربی شهر هنوز باقی است نام برد که به سبک معماری ساسانی ساخته شده است.
اسناد و آثار تاریخی گویای آنست که جهرم در دوره هخامنشی تأسیس می شود و دردوره ساسانیان اوج می گیرد و گسترش پیدا می کند. آثار به جا مانده از آن دوران مانند چندین چهار طاق و قلعه گبری و همچنین وجود بزرگانی مانند باربد و جاماسب حکیم که در این محدوده ساکن بوده اند بیانگر اهمیت این منطقه در دوران ساسانی است و نشانگر آنست که جهرم همواره مورد توجه حاکمان و مردمان بوده و نقش والا و تأثیرگذاری در منطقه داشته است. در فارسنامه ابن بلخی بعنوان یکی از قدیمی ترین مستندات نوشتاری به صراحت آمده است:
«… در روزگار ملوک فارس جهرم در جمله مواجب ولیعهد نهاده بودند. چنان که هر کس ولیعهد شدی جهرم او را بودی …»
افزون بر این، در شاهنامه نیز شانزده بار از جهرم اسم آورده شده و حکیم ابوالقاسم فردوسی با ذکر حکایاتی بر آبادانی و نقش تأثیرگذار جهرم در آن دوران تأکید می کند. از جهرم در کارنامه اردشیر بابکان به صورت «زرهم» یاد شده است.
نام جهرم ۱۶ بار در شاهنامه فردوسی تکرار شده است. به گفته فردوسی، وقتی که اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و ایرانیان را شکست می دهد، «دارا» به جهرم فرار می کند؛ «جهاندار دارا به جهرم رسید». طبق شاهنامه، مهرک نوش زاد هم از اهالی شهر جهرم بوده است؛ ابیات فردوسی در مورد جهرم به شرح زیر است:





