با تلفظ: دی گِشیخته ویدِرهَولت زیش، به زبان آلمانی یعنی تاریخ بخودی خود تکرار میشود. یا به بیانی دیگر، تاریخ خود را تکرار میکند ( چه انسان بخواهد و چه نخواهد ) . برای سهولت درک موضوع شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که زنجیره علت و معلول بصورت یک خط نمی باشد طوریکه در طول آن بسوی گذشته ها و آینده های دور دست نتوان اولین و آخرین حلقه های آنرا بطور حقیقی و دقیق تعیین نمود بلکه دایره وار ست و کلیه حلقه های آن منجمله اولین و آخرین بر هم منطبق و یکی اند، واحد و یگانه. هرکدام از حلقه های این زنجیره بطور کامل هم معلول حلقه قبل و هم علت حلقه بعد از خود می باشند. کلیه حلقه های قبلی در مدارات، مراتب یا درجات تکاملی پائینی ( پست تر ) از آغاز سفر تاکنون دیگر وجود ندارند بلکه یکی پس از دیگری با جهش های کلی کوانتمی از طریق وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض بهمدیگر تبدیل و به حلقه فعلی منجر گردیده اند، یعنی این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست. و کلیه حلقه های بعدی در مدارات، مراتب یا درجات تکاملی بالائی ( بر تر ) هم تا پایان سفر وجود ندارند بلکه هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش با پرش های کلی کوانتمی به روش اشاره شده از همین حلقه آفریده خواهند شد تا یک دور کامل روی دایره و بازگشت به همان آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین. مسیر حرکت لحظه جاودانه حال هم درست به همین ترتیب دایره وار می باشد و لذا حرکت آن همیشه پس از یک دور کامل از نو آغاز میگردد. این تصویر و روند در محتوای هرکدام از گیتی ها ، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشد. استفاده از تمثیل دایره برای سهولت فهم و درک چگونگی تکرار دنیا ست. همانطور که اشاره شد، این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن طی میشود. در این زمینه لازم به اشاره می دانم که دو داستان مبدئی و بنیادی ادیان ابراهیمی ( یهودیت و مسیحیت و اسلام ) یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوا دو افسانه خیالی اوهامی بیش نبوده و نمی باشند و لذا محتوای آنها از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی در قالب وحی به گوش سر و دل سرایندگان ابلاغ نگردیده است. اگر به فرض یا به احتمال قویی طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی مساوی با ۹۰ میلیارد سال باشد، آنگاه طول زمانی حالت برزخ ( یعنی فاصله زمانی بین لحظه مرگ در این دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری دوباره در همین دنیا در یک درجه تکاملی برتر ) برای هر فرد انسانی در طول این سفر دایره وار و مقطعی همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر آن یعنی ۶۳۰ میلیارد سال. البته نباید از قد و قامت بلند بالای این زمان ترسید، زیرا این زمان فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر میرسد، اما از دیدگاه خوابیده اموات یا مردگان بیش از یک ثانیه طول نخواهد کشید. اینست بزرگترین معجزه که حاکی از صبر مطلق و بیکران خدای حقیقی و واقعی می باشد. خدای دینی، فلسفی و عرفانی منجمله بیخدائی آتئیستی فقط کلمه یا لفظ یا واژه اند در زبان و خط و مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود انسانی و درست به همین علت و دلیل در خارج از ذهن چنین انسان هائی هیجگونه مصداق و مثال بیرونی ندارند. نه اینکه خدای دینی وجود داشته باشد و بیخدائی آتئیستی حقیقت نداشته باشد بلکه هردو به سهم مساوی تهی یا خالی از حقیقت اند. خدای حقیقی و واقعی موجودیست بیکران یا بینهایت و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. حرکت های نوسانی انقباض و انبساط ، نزولی و صعودی، وحدت و کثرت در محتوای هر کدام از جهان های بیشمار به خود خدا تعلق دارد بهمراه مخلوقات یا اجزاء.
... [مشاهده متن کامل]
هر فرد انسانی ( منجمله دنیا ) دارای زمان خودی می باشد. مسیر زمان خودی که همیشه توسط لحظه حال طی میشود بصورت دو قوس یکی بسیار کوتاه و دیگری بسیار بلند و به شکل یک دایره از پیش تعیین و ترسیم گردیده. قوس کوتاه همین پدیده طبیعی و واقعی به شکل《تولد - زندگی - مرگ 》است. زندگی در طول آن از لحظه بسته شدن نطفه آغاز و در لحظه مرگ به پایان می رسد و طول زمانی آن منحصر بفرد. قوس بلند که بخش اعظم آن با حواس پنجگانه و تجربه غیر قابل دریافت و درک می باشد، پدیده دیگریست بصورت
... [مشاهده متن کامل]
《مرگ - زندگی - تولد 》. زندگی در طول آن روئیائی می باشد بموازات خواب ژرف و شیرین نفس مجرد یعنی من در نفس یا من واحد خدا به کمک حواس، فهم و عقل بیکران وی ( زیرا حواس و فهم و عقل انفرادی در لحظه مرگ بدن بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند ) در طی حالت برزخ تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولددوباره در همین دنیا در مداری برتر. طول زمانی آن برای همه افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر. این دنیا در طول سفر دایره وار مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. تولد در انتهای پدیده دوم همان تولد است در ابتدای پدیده اول با این تفاوت که هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل به وقوع می پیوندد. خردمندان گم نام هندو ماقبل وداها و اُپانیشادهای نوشتاری یعنی کاشفین چرخه تولد و مرگ، نتوانسته اند پدیده دوم را هم کشف کنند و لذا چگونگی حرکت دایره وار پدیده اول را به روش تناسخ یا گردش روان شرح و توضیح داده اند که از دیدگاه علمی اشتباه می باشد. ضمنن دایره وار بودن حرکت زمان یا لحظه حال به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و درک می باشد. بیان نیچه فیلسوف آلمانی در مورد تکرار دنیا در کتاب چنین گفت زرتشت به شکل : نه یک ذره بهتر ، نه یک ذره بد تر ، نه یک ذره طوری دیگر بلکه مطلقا همینطور ، حقیقت ندارد زیرا این حکم فلسفی هم منکر اصل علمی تکامل است و هم نافی یا نفی کننده اصل دینی و فلسفی و عرفانی مبنی بر سیر و سلوک انسان بسوی کمال. نتیجه کلی اینکه این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، سفر دایره وار خود را از حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین آغاز نموده با هدف بازگشت به همان حالت در پایان این سفر دور و دراز و نه با هدف حضور انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس حکمت های موسائی و ایسائی و محمّدی. نکته مهمتر اینست که محتوای کیهان یا جهان دارای هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی می باشد در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی ها و عمر های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم ( ۱/۷ ) کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول در طول این سفر بین دو بهشت برین. طول زمانی این سفر مقطعی دایره وار در ادوار فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) از پیش تعیین گردیده و همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. نتیجه کلی اینکه تاریخ طبیعت زنده و غیر زنده و یا بطور کلی تاریخ عالم یا دنیا فقط به روش اشاره شده از استعداد تکرار بر خوردار است و آنهم هربار در یک مدار و مرتبه و درجه تکاملی برتر از قبل. هر فرد انسانی پس از مرگ در این دنیا و طی حالت برزخ دوباره به رحم مادر بر میگردد و به نطفه تبدیل میشود و پس از گذر حدود نُه ماه دوباره در همین دنیا از مادر متولد می شود و آنهم هر بار در یک درجه تکاملی برتر از قبل. این تصویر و روند یعنی چگونگی حرکت چرخشی دایره هستی و وجود در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشد. در این زمینه یک نکته مهم تر از کلیه نکات اینکه تصویر دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت》 حقیقت ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
《مرگ - زندگی - تولد 》. زندگی در طول آن روئیائی می باشد بموازات خواب ژرف و شیرین نفس مجرد یعنی من در نفس یا من واحد خدا به کمک حواس، فهم و عقل بیکران وی ( زیرا حواس و فهم و عقل انفرادی در لحظه مرگ بدن بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند ) در طی حالت برزخ تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولددوباره در همین دنیا در مداری برتر. طول زمانی آن برای همه افراد انسانی در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر. این دنیا در طول سفر دایره وار مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و نه دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. تولد در انتهای پدیده دوم همان تولد است در ابتدای پدیده اول با این تفاوت که هر بار در مداری برتر و کمال یافته تر ازقبل به وقوع می پیوندد. خردمندان گم نام هندو ماقبل وداها و اُپانیشادهای نوشتاری یعنی کاشفین چرخه تولد و مرگ، نتوانسته اند پدیده دوم را هم کشف کنند و لذا چگونگی حرکت دایره وار پدیده اول را به روش تناسخ یا گردش روان شرح و توضیح داده اند که از دیدگاه علمی اشتباه می باشد. ضمنن دایره وار بودن حرکت زمان یا لحظه حال به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و درک می باشد. بیان نیچه فیلسوف آلمانی در مورد تکرار دنیا در کتاب چنین گفت زرتشت به شکل : نه یک ذره بهتر ، نه یک ذره بد تر ، نه یک ذره طوری دیگر بلکه مطلقا همینطور ، حقیقت ندارد زیرا این حکم فلسفی هم منکر اصل علمی تکامل است و هم نافی یا نفی کننده اصل دینی و فلسفی و عرفانی مبنی بر سیر و سلوک انسان بسوی کمال. نتیجه کلی اینکه این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، سفر دایره وار خود را از حالت آفرینش اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین آغاز نموده با هدف بازگشت به همان حالت در پایان این سفر دور و دراز و نه با هدف حضور انسان در دادگاه عدل الهی بر اساس حکمت های موسائی و ایسائی و محمّدی. نکته مهمتر اینست که محتوای کیهان یا جهان دارای هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی می باشد در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی ها و عمر های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند از طریق گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم ( ۱/۷ ) کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول در طول این سفر بین دو بهشت برین. طول زمانی این سفر مقطعی دایره وار در ادوار فراوان ( به تعداد حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول ) از پیش تعیین گردیده و همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه. نتیجه کلی اینکه تاریخ طبیعت زنده و غیر زنده و یا بطور کلی تاریخ عالم یا دنیا فقط به روش اشاره شده از استعداد تکرار بر خوردار است و آنهم هربار در یک مدار و مرتبه و درجه تکاملی برتر از قبل. هر فرد انسانی پس از مرگ در این دنیا و طی حالت برزخ دوباره به رحم مادر بر میگردد و به نطفه تبدیل میشود و پس از گذر حدود نُه ماه دوباره در همین دنیا از مادر متولد می شود و آنهم هر بار در یک درجه تکاملی برتر از قبل. این تصویر و روند یعنی چگونگی حرکت چرخشی دایره هستی و وجود در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشد. در این زمینه یک نکته مهم تر از کلیه نکات اینکه تصویر دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت》 حقیقت ندارد.