تاریخ تهران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تِهْران، پایتخت و بزرگ ترین شهر ایران، نیز استان و شهرستانی به همین نام در شمال مرکزی ایران می باشد. در این مقاله، تاریخ تهران از دوره قبل از اسلام تا دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار می گیرد.
هرچند در هیچ یک از منابع مکتوب پیش از اسلام و یا دو سده نخستین اسلامی نامی از تهران دیده نمی شود، اما یافته های باستان شناختی و شواهد توپوگرافیکی و اقلیمی، مؤید آن است که زمین های واقع میان ارتفاعات توچال در شمال تهران و چشمه علی در ری باستان (که بعد ها هسته اولیه شهر تهران در آن محدوده شکل گرفت و گسترش یافت) در اعصار پیش از تاریخ خالی از سکنه نبوده است. در واقع آب هایی که بر اثر ذوب شدن برف های قله توچال به جلگه تهران جاری می شود و یا برف و باران هایی که از زمین های بلند شمال به جلگه پست تهران فرو می ریزد، شرایط زیست محیطی مناسبی را برای نخستین اقوام کشاورز که دست از شکار کشیده، و در جست و جوی محل های مناسب برای کشاورزی بودند، فراهم کرده بوده است.یافته های باستان شناختی در چشمه علیِ ری، دروس و به ویژه قیطریه واقع در شمال تهران از وجود جمعیت هایی در این منطقه از حدود ۸ هزار سال پیش حکایت می کند. این تمدن که به واسطه استفاده گسترده مردم این ناحیه از سفال هایی به رنگ قرمز که بدون چرخ سفالگری ساخته شده اند، به «تمدن سفال قرمز» معروف است، تقریباً تا ۵ هزار سال بعد ادامه داشت. در پایان هزاره ۲ق م (تقریباً میان ۱۲۰۰-۸۰۰ ق م)، تازه واردانی که بارزترین مشخصه آن ها استفاده از سفال هایی به رنگ خاکستری تیره است، و به باور بیش تر دانشمندان منشأ آریایی داشتند، جای مردم متعلق به تمدن سفال قرمز را گرفتند. آثار قابل توجهی از صاحبان تمدن سفال خاکستری در حوزه تهران مانند خوجیر تهرانپارس، فشاپویه (پشاپویه)، حصارکِ شمیران، پل رومی، اوین، فرودگاه امام خمینی، دروس، بوستان پنجم سلطنت آباد (پاسداران)، عباس آباد و قیطریه یافت شده است. بیشتر این آثار در محدوده تهران امروزی به طور اتفاقی و به هنگام کار های ساختمانی یافت شده، و سپس مورد توجه باستان شناسان قرار گرفته است.به دلیل ساخت و ساز های در هم تنیده شهر تهران، و محدودیت های فراوانی که باستان شناسان در کاوش های خود با آن ها روبه رو هستند، تاکنون آثاری از دوره های تاریخی که نشان دهد هسته اولیه شهر تهران در چه زمانی شکل گرفته، به دست نیامده است. زمانی به پیروی از دخویه تصور می شد که نام تهران در آثار جغرافیانویسانی چون اصطخری، ابن حوقل و مقدسی به صورت «بهزان» و یا «بهنان» یاد شده، و این نام ها تصحیف و یا تحریفی از نام تهران است؛ اما این تفسیر نادرست می نماید، خاصه که یاقوت از بهزان و طهران هر دو یاد کرده است. به نوشته او «بهزان» در ۶ فرسنگی ری واقع بوده است و خرابه هایی باستانی در آن وجود داشته که در آن روزگار احتمال می داده اند آن جا ری قدیم باشد در حالی که به نوشته همو «طهران» قریه ای در یک فرسنگی ری بوده است. علاوه بر آن بعید است همه جغرافیانویسان متقدم نام محرَّفِ تهران را به صورت بهزان یا بهنان نوشته باشند در حالی که نسبت «تهرانی» در منابع کهن وجود داشته است.ظاهراً نام تهران نخستین بار در نام و نشان محمد بن حمّاد تهرانی رازی، از محدثان و رجال نامدار سده ۳ق/۹م آمده است. او که در ری، بغداد، مصر و شام حدیث می گفت، در ۲۶۱ق و یا به روایتی ۲۷۱ق در عسقلان شام درگذشت. وجود این نسبت در سده ۳ق مؤید آن است که قریه یا روستای تهران دست کم در نخستین سده های دوره اسلامی، و به اقرب احتمال بسیار پیش از آن وجود داشته است. به هر حال تا پیش از حمله مغول، تهران به صورت روستایی نه چندان معتبر باقی بود و برپایه اسناد و مدارک تاریخی، روستاهای همسایه آن همچون دولاب، تجریش و حتی ونک (ایوان) از شهرت بیشتری نسبت به آن برخوردار بودند.
دوره غزنوی
بیهقی در شرح لشکرکشی سلطان محمود غزنوی در ۴۲۱ق/ ۱۰۳۰م به ری می نویسد: «چون به ری رسیدند، امیرمحمود به دولاب فرو آمد بر راه طبرستان نزدیک شهر (ری)، و امیرمسعود به علی آباد لشکرگاه ساخت بر راه قزوین، و میان هر دو لشکر مسافت نیم فرسنگ بود». این نکته که بیهقی در شرح این رویداد نامی از تهران نبرده است، نشان می دهد که شهرت دو روستای دولاب (امروزه محله ای در جنوب شرقی تهران) و علی آباد (محله ای در جنوب تهران کنونی) در نیمه نخست سده ۵ ق بیش تر از دهکده همسایه آن ها یعنی تهران بوده است. اما از سده ۶ ق بدین سو تهران اندک اندک نام و شهرتی یافت، و مورخان و جغرافیانویسان در آثار خود از آن سخن به میان آوردند که برپایه نوشته های آنان می توان تحولات آن روستا را تا حدی مورد بررسی قرار داد. ابن بلخی در اوایل سده ۶ ق/۱۲م (پیش از ۵۱۰ ق) در فارس نامه از «انار طهرانی» نام برده، و آن را ستوده است. محمد بن محمود طوسی، صاحب کتاب عجایب المخلوقات، و سمعانی در الانساب در میانه های سده ۶ ق نیز از مرغوبیت انار تهران یاد کرده اند، بدون آن که توصیفی از اوضاع و احوال آن جا ارائه کرده باشند. در نیمه دوم همین سده تهران مشهورتر از دولاب بوده است؛ زیرا ظهیرالدین نیشابوری در سلجوق نامه اشاره کرده است که در این سال (۵۶۱ ق/ ۱۱۶۶م) «ارسلان بن طغرل از ری کوچ کرد و بر سر دولاب طهران نزول فرمود». راوندی صاحب کتاب راحة الصدور نیز همین واقعه را با کمی اختلاف گزارش کرده است.
دوره مغول
یاقوت حموی نخستین کسی است که درباره اوضاع و احوال تهران آگاهی های نسبتاً مفصل و جالب به دست داده است. او که در ۶۱۷ ق/۱۲۲۰م از پیشاپیش سپاهیان مغول می گریخت، به ری رسید و با آن که خود تصریح کرده که در مدت اقامتش در ری از تهران بازدید نکرده، اما به نقل از یکی از مردم ری، روستای تهران را چنین وصف کرده است: میان این دو یک فرسنگ فاصله است. تهران روستایی بزرگ است که در زیرزمین بنا شده، و هیچ کس نمی تواند به خانه اهالی آن دسترسی یابد، مگر آن که خودِ اهالی آن بخواهند. بارها اتفاق افتاده که برضد سلطان سر به شورش برداشته اند و او چاره ای نداشته است، جز آن که آنان را با حیله به دام اندازد. در این روستا ۱۲ محله وجود دارد که اهالی آن ها پیوسته با یکدیگر در جنگ و ستیزند و ساکنان یک محله به دیگر محله ها نمی روند. در تهران باغ ها و بستان های درهم تنیده بسیار هست که مانع تاخت و تاز ناگهانی مهاجمان می شود. اشارات یادشده را زکریای قزوینی در نیمه دوم سده ۷ق تأیید و تکمیل کرده است. به گزارش او در آن روزگار که چند دهه از حمله مغولان به ری می گذشته، تهران روستایی بزرگ و پرجمعیت به شمار می رفته، و در باغ های انبوه آن انواع میوه های ممتاز به عمل می آمده است. او نیز همچون یاقوت به خانه های زیرزمینی تهرانی ها اشاره، و آن ها را به سوراخ موش کور تشبیه کرده است ورود به این خانه های زیرزمینی که دسترسی به آن ها فقط از طریق دهلیزهای تنگ و تاریک میسر بوده، در واقع مهم ترین ابزار دفاعی روستای بدون حصار تهران به شمار می رفته است، به نوشته زکریای قزوینی مردم تهران به هنگام تهاجم دشمنان در این خانه های زیرزمینی پناه می گرفتند و از نظرها ناپدید می شدند و دشمن پس از چند روز که کسی را نمی یافت، به ناچار آن جا را ترک می کرد. از سویی دیگر این خانه های زیرزمینی صاحبانشان را از گرمای شدید تابستان و سرمای زمستان تهران محافظت می کرد. با همه این احوال، بعید است که همه خانه های تهران یکسره زیرزمینی بوده باشد. بدون تردید بعضی از خانه ها دست کم دارای ساختمانی مختصر در سطح زمین بوده اند؛ برای مثال اتاقی داشته اند که به تونل ورودی راه داشته است. دیوار دور باغ ها و جالیز هایی که خانه های زیرزمینی میان آن ها قرار داشته اند، مانعی نسبتاً مستحکم بوده، و نقش دفاعی را در برابر دشمنان داخلی و خارجی ایفا می کرده است. البته دست کم در میان بزرگان شهر کسانی بوده اند که حتی اگر خانه ای عادی نداشته اند، حداقل خانه ای داشته اند که بخشی از آن در سطح زمین بوده است. پس از ویرانی ری به دست مغولان در ۶۱۷ ق/۱۲۲۰م و اضمحلال آن در دوره ایلخانان مغول، شمار بسیاری از مردم ری و شاید روستاهای پیرامون آن به تهران مهاجرت کردند و به یقین همه این مهاجران در کار معماری و خانه سازی ذوق و سلیقه مشترکی با ساکنان بومی تهران نداشتند؛ از این رو، خیلی زود و پس از چند دهه تهران به شهری بدل شد که ویژگی چشمگیر آن، دیگر خانه های زیرزمینی اش نبود. به گزارش حمدالله مستوفی تهران در نیمه نخست سده ۸ ق/۱۴م و در اواخر فرمانروایی ایلخانان، روستایی معتبر از توابع غار (یکی از ۴ ناحیه تومان ری) به شمار می رفته است.
دوره ایلخانان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس