[ویکی نور] «تاریخ بیهقی»، تألیف ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی، متعلق به سده پنجم هجری است. این تاریخ یک اثر عمومی است. بیهقی مانند دیگر آثار تاریخ نگاری شده توسط مسلمانان، مطالبش را از آفرینش انسان و تاریخ ایران و عرب، آغاز کرده و ادامه داده است. نسخه کامل این تاریخ در اصل سی مجلد بوده که امروز فقط شش جلد آن بر جای مانده است. مطالب باقی مانده، بیشتر در بردارنده حوادث روزگار غزنویان به ویژه دوره سلطان مسعود است و درست به همین علت است که تاریخ بیهقی را «تاریخ مسعودی» هم می نامند.
کتاب به سه جلد تقسیم شده که هر جلد مشتمل بر دو مجلد است: جلد یکم شامل مجلد پنجم و ششم، جلد دوم شامل مجلد هفتم و هشتم و جلد سوم شامل مجلد نهم و دهم است. بیهقی در نوشتن تاریخ خود علمی و روشمند عمل کرده است و چنان نوشته است که به تعصبی و تزیدی نکشد. او سالیان سال، بر پایه اسناد و مدارک معتبر به تألیف و نگارش پرداخته است.
به اعتقاد پژوهندگان و اهل فن تاریخ نگاری، بیهقی شیوه دقیق علمی را در نگاشتن تاریخ بکار برده و از آغاز کار در دیوان رسالت غزنوی مقدمات این کار بزرگ را فراهم آورده و به مطالعه کتب معتبر تاریخی اهتمام ورزیده است و سال ها به ثبت و ضبط وقایع روزانه و تعلیق و یادداشت کردن آن ها بر تقویم ها پرداخته، بدان گونه که هر چه از خامه توانای او تراوش کرده یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق می کرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع بدست می آورده یا منقولاتی از کتاب ها است که غالباً نام آن ها را ذکر می کند.
بیهقی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن خرد بر درستی آن می داند و در این باره می نویسد: «و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است...».
بیهقی برای پندآموزی و عبرت اندوزی هر جا مناسب دیده، داستانی تاریخی برای آراستن تاریخ و آگاه ساختن خوانندگان می آورد و از آن جمله است، داستان فضل ربیع و مأمون، قصه نصر احمد در علاج خشم خود، داستان مأمون و امام رضا ... .
کتاب به سه جلد تقسیم شده که هر جلد مشتمل بر دو مجلد است: جلد یکم شامل مجلد پنجم و ششم، جلد دوم شامل مجلد هفتم و هشتم و جلد سوم شامل مجلد نهم و دهم است. بیهقی در نوشتن تاریخ خود علمی و روشمند عمل کرده است و چنان نوشته است که به تعصبی و تزیدی نکشد. او سالیان سال، بر پایه اسناد و مدارک معتبر به تألیف و نگارش پرداخته است.
به اعتقاد پژوهندگان و اهل فن تاریخ نگاری، بیهقی شیوه دقیق علمی را در نگاشتن تاریخ بکار برده و از آغاز کار در دیوان رسالت غزنوی مقدمات این کار بزرگ را فراهم آورده و به مطالعه کتب معتبر تاریخی اهتمام ورزیده است و سال ها به ثبت و ضبط وقایع روزانه و تعلیق و یادداشت کردن آن ها بر تقویم ها پرداخته، بدان گونه که هر چه از خامه توانای او تراوش کرده یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق می کرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مطلع بدست می آورده یا منقولاتی از کتاب ها است که غالباً نام آن ها را ذکر می کند.
بیهقی معیار گردآوری اخبار را راستگویی و ثقه بودن گوینده و گواهی دادن خرد بر درستی آن می داند و در این باره می نویسد: «و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند. و شرط آن است که گوینده باید که ثقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است...».
بیهقی برای پندآموزی و عبرت اندوزی هر جا مناسب دیده، داستانی تاریخی برای آراستن تاریخ و آگاه ساختن خوانندگان می آورد و از آن جمله است، داستان فضل ربیع و مأمون، قصه نصر احمد در علاج خشم خود، داستان مأمون و امام رضا ... .