تاریخ اوستایی
لغت نامه دهخدا
برای سه ماه پائیز: باغ یادیش ، اَدوک نیش آثریادی. برای سه ماه زمستان : انامک ، مرغ زن ، وی یخن. برای سه ماه بهار: گرم پد، ثورواهر، ثای گرچیش... بعضی تصور میکنند که بعدها داریوش اول تاریخ اوستایی را قبول و آنرا رسمی کرد ولی سندی نداریم زیرا شاهان هخامنشی غیر از داریوش تاریخ را ذکر نکرده اند و تاریخ او بماهها محدود است. مسکوکات هم چنانکه میدانیم بی تاریخ است. چیزی که جالب توجه میباشد این است که اسم یکی از زنان داریوش سوم را آبان دخت مینامند و آبان هشتمین ماه تقویم اوستایی است. بعضی از اسم انامک که به معنی بی نام است تصور می کردند که این اسم در سالهای کبیسه برای ماه سیزدهم استعمال میشده ولی این نظر صحیح نیست زیرا داریوش در دو سال متواتر این اسم را ذکر کرده و واضح است در دو سال پی درپی ممکن نبود سال کبیسه باشد. انامک بمعنی ماه خدایان بی نام است... راجع به این موضوع که در دوره هخامنشی مبدأی برای تاریخ بوده یا نه و اگر بوده از چه واقعه آنرا حساب میکردند اطلاعی نیست ولی چون در بابل ابتدای سلطنت هر شاهی را مبداء میدانستند، و نظر به اینکه پارسیهاو مادیها چیزهای زیاد از بابلی ها و آسوریها اقتباس کردند گمان قوی میرود که در دوره هخامنشی هم همین ترتیب رعایت میشده ولی این نکته را نیز باید در نظر داشت که روی سکه ها تاریخ نگذاشته اند. ( ایران باستان ج 2 صص 1498 - 1499 ). رجوع به تاریخ اوستایی جدید و تاریخ اوستایی قدیم شود.، تاریخ اوستایی جدید. [ خ ِ اَ وِ یی ِ ج َ ]( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حساب زمانی که سال آن دوازده ماه سی روزی و پنج روز اندرگاه داشته باشد. تقی زاده در کتاب گاه شماری برای این تاریخ نام «گاه شماری اوستایی جدید» را انتخاب کرده و آرد:... بهترین اصطلاح برای این حساب زمان که سال 365 روز با 12 ماه سی روزه و پنج روز اندرگاه داشته «گاه شماری اوستایی جدید» است.... در دوره ای که این گاه شماری رسماً جاری بود دونوع سال ثابت و سیار یا به اصطلاحی که معمول داشتیم سال بهیزکی و سال ناقصه پهلوبپهلو جریان داشته است... ( گاه شماری ص 40 ).... سال ایرانی در عهد بالنسبه قدیم یعنی حتی پیش از دوره ساسانیان هم 365روزه بوده است و این فقره از شهادت... کورتیوس مورخ یونانی از قرن اول مسیحی بطور وضوح بدست می آید. بدیهی است که این سال همان سال ناقصه است که ما به اسم سال اوستایی جدید نامیدیم و چون 365 روز تمام بدون کسر اضافی حساب می شد در هر چهار سال تقریباً بیک روز از سال شمسی حقیقی کمتر می آمد. ( گاه شماری ص 52 ). محتمل است که پس از افتادن مصر بدست ایرانیها در عهد کمبوجیه و آشناشدن آنان با اصول تمدن عالی و بسیار قدیم مصر و مخصوصاً پس از اصلاحات داریوش در ایران... گاه شماری ساده و منظم مصری که نزدیک بسال شمسی حقیقی بود و در بادی نظر محتاج به کبیسه نمی آمد نظر ایرانیان را که در بسیاری از امور مدنی مشغول اصلاحات... بودند جلب کرده و آن را بر سالی که در آن هر دو سه سال ماهها از موقع اصلی خودشان یک ماه جلوتر می افتاد ( یا سالی که هرشش سال یک ماه کبیسه داشت ) ترجیح دادند و مخصوصاً سرراست بودن حساب و 30روزه بودن همه ماهها و عدم حاجت بحساب افزودن و کاستن و مطلوب بودن آن برای عامه وهم برای امور مذهبی و حساب ایام مخصوص برای آئینهای آن پسندیده و آن را اقتباس و در ممالک ایران مجری داشتند... این گاه شماری جز در موقع آغاز سال در تمام کیفیات و جزئیات سوادی از تقویم مصری است : ماهها سی روز، بودن خمسه مسترقه در آخر سال ، اسم داشتن روزهای ماه ، انتساب هر روز بیک فرشته موکل و موسوم شدن به اسم او، جشن گرفتن روزهایی که اسم ماه و روز تصادف و تطابق میکند، نامیده شدن روز 19 ماه اول به اسم خود همان ماه ( عید توت و عید فروردگان در 19 فروردین )، داشتن کبیسه خصوصی در محافل روحانی و دولتی و سال ثابتی در بین خود آنها و همچنین دوره 1460ساله شعرایی نظیر دوره 1440ساله ایرانی برای عودت سال سیار بموقع اصلی خود عیناً در هر دو گاه شماری یکی است... ( گاه شماری صص 115-117 ).... در این گاه شماری که ما آنرا «گاه شماری اوستایی جدید» نامیدیم ایام ماه با عدد شمرده نمیشد بلکه هر یک اسمی داشته و با اسامی معین میشد... ولی در سال اوستایی جدید روزها جز به اسم و آنهم اسم مذهبی شمرده نمیشدند... ( گاه شماری حاشیه 247 ص 116 ). این گاه شماری علاوه بر ترتیب سال و ماه شماری که از مصر اقتباس شده دارای خصایص و رنگ نمایان مذهبی مزدیسنی است و مخصوصاً ماهها و روزها و اعیاد مربوط به خدا و فرشتگان زردشتی و ایزدها و آئین های دینی اوستایی هستند. روزهای ماه بچهار دسته متوالی تقسیم میشود که هر کدام از هفت الی هشت روز است و در اول هر دسته اهورمزد واقع و تکرار شده است. دسته اولی از آن به اسم امشاسپندان برحسب ترتیب اصلی آنهاو دسته دومی به اسم عناصر بعلاوه گاو باستانی و سومی و چهارمی به اسامی قوای اخلاقی و طبیعی نامیده شده اند، ماهها نیز به اسم خالق ( دی ) و امشاسپندان و میترا و آتش و آب و فروهر و تیشتریا است. فقط نکته جالب نظر آنست که ماه خدا در اول سال قرار ندارد و امشاسپندان بترتیب اصلی و معروف خود پشت سرهم قرار نگرفته و بی ترتیب در ماهها پراکنده اند. ( گاه شماری ص 119 ).... برقراری این گاه شماری مصری بطور رسمی در تمام ممالک ایران ظاهراً در اواخر سلطنت داریوش اول هخامنشی بعمل آمده است ولی جای سؤال است که آیا این گاه شماری را اولین مرتبه داریوش برقرار کرد یا قبل از آن درمیان قوم زردشتی اتخاذ و جاری شده بود و بر اثر انتشار کیش مزدیسنی در ایران آن گاه شماری از طرف دولت شاهنشاهی رسماً پذیرفته و در مملکت مقرر و رایج گردید. توأم و مربوط بودن این سال و ماه با آئین های مذهبی زردشتی مؤید این خیال میشود که این گاه شماری از طرف مؤسس دین یا محافل عالیه روحانی برقرار شده باشد خصوصاً که روایات مآخذ زردشتی و اوایل دوره اسلامی تأسیس این سال و ماه و کبیسه 120ساله یا 116 سال آن را بدین زردشتی و بعضی بخود زردشت نسبت میدهند.بیشتر بخوانید ...
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید