تارکروت

لغت نامه دهخدا

تارکروت. [ رَ رو ] ( اِخ ) از سانسکریت «تاره کروتی » . یکی ازبلاد مغرب هند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 155 شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس