تارک دنیا

/tArekedonyA/

برابر پارسی: جهانرها

معنی انگلیسی:
monk

لغت نامه دهخدا

تارک دنیا. [ رِ ک ِ دُن ْ ] ( ترکیب اضافی ،ص مرکب ) ترک کننده دنیا. رجوع به تارک الدنیا شود.

فرهنگ فارسی

ترک کننده دنیا .

مترادف ها

ascetic (اسم)
مرتاض، زاهد، راهب، عابد، تارک دنیا

religious (اسم)
راهبه، تارک دنیا

hermit (اسم)
گوشه نشین، راهب، عابد، تارک دنیا، منزوی، زاهد گوشه نشین

monk (اسم)
راهب، تارک دنیا

فارسی به عربی

دینی , راهب , زاهد , ناسک

پیشنهاد کاربران

جهان رها
مجردصفت. [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده. منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
...
[مشاهده متن کامل]

کله گم شود جز گدایی نیابی.
خاقانی.
ما مجردصفتان آینه روی توایم
همه عریان بدنان دلشده کوی توایم.
؟

مجردصفت. [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده. منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
...
[مشاهده متن کامل]

کله گم شود جز گدایی نیابی.
خاقانی.
ما مجردصفتان آینه روی توایم
همه عریان بدنان دلشده کوی توایم.
؟

مجردصفت . [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده . منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
...
[مشاهده متن کامل]

کله گم شود جز گدایی نیابی .
خاقانی .
ما مجردصفتان آینه ٔ روی توایم
همه عریان بدنان دلشده ٔ کوی توایم .
؟

از دنیای مادی جدا شده
فردی که از دنیا بریده است
تارک : ترک کننده
دنیا بُریده
cloistered

بپرس