تارک الدنیا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
جهان رها
مجردصفت. [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده. منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
... [مشاهده متن کامل]
کله گم شود جز گدایی نیابی.
خاقانی.
ما مجردصفتان آینه روی توایم
همه عریان بدنان دلشده کوی توایم.
؟
مجردصفت. [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده. منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
... [مشاهده متن کامل]
کله گم شود جز گدایی نیابی.
خاقانی.
ما مجردصفتان آینه روی توایم
همه عریان بدنان دلشده کوی توایم.
؟
مجردصفت . [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ص مرکب ) که صفت مجردان دارد. که از تعلقات دنیوی قطع علاقه کرده . منقطع از علایق مادی :
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
... [مشاهده متن کامل]
کله گم شود جز گدایی نیابی .
خاقانی .
ما مجردصفتان آینه ٔ روی توایم
همه عریان بدنان دلشده ٔ کوی توایم .
؟
گدایی مجردصفت را که روزی
سرش رفت جز پادشایی نیابی
ولی پادشه را که یک لحظه از سر
... [مشاهده متن کامل]
کله گم شود جز گدایی نیابی .
خاقانی .
ما مجردصفتان آینه ٔ روی توایم
همه عریان بدنان دلشده ٔ کوی توایم .
؟