تارودی

لغت نامه دهخدا

تارودی. ( اِخ ) بقول ابوالفضل بیهقی از مدبران بقایای عبدالرزاقیان بوده است : و روز پنجشنبه بیست وپنجم شوال از نشابور مبشران رسیدند بانامه ها ازآن احمدعلی نوشتگین و شحنه که میان نشابوریان و طوسیان تعصب بوده است از قدیم الدهر و چون سوری قصد حضرت کرد و برفت آن مخاذیل فرصتی جستند و بسیارمردم مفسد بیامدند تا نشابور را غارت کنند... و طوسیان از راه... درآمدند بسیار مردم ، بیشتر پیاده و بی نظام که سالارشان مقدمی بودی «تارودی » از مدبران بقایای عبدالرزاقیان و با بانگ و شغب و خروش می آمدند... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 434 و چ فیاض ص 426 و 427 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس