لغت نامه دهخدا
تارو. [ رُ ] ( اِخ ) رودی است در ایتالیا بطول 130هزار گز. قاموس الاعلام ترکی آرد: نهری است در قسمت شمالی ایتالیا و از کوه پنای واقع در ایالت جنوا سرچشمه میگیرد و اول بطرف جنوب شرقی و آنگاه بسوی شمال شرقی روان گردد و پس از طی مسافت 125هزار گز، از ساحل راست وارد نهر «پو» میشود.
فرهنگ فارسی
رودی است در ایتالیا بطول ۱۳٠ هزار گز .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
تارو ( نام علمی: Colocasia esculenta ) نام یک گونه از تیره گل شیپوریان است.
تارو به تعدادی از گونه های خانواده گل شیپوریان گفته می شود که بومی مناطق شرقی شبه قاره هند هستند. تارو یک گیاه چندساله گرمسیری است که به عنوان یکی از سبزیجات ریشه ای و به منظور بهره برداری از غده نشاسته ای، برگ ها و دمبرگ هایش کشت می شود. این گیاه یک منبع غذایی مهم در آشپزی مناطق جنوب آسیا، اقیانوسیه و آفریقا است. تارو به عنوان یکی از نخستین گیاهان کشت شده به حساب می آید. [ ۱] ریشه و برگ تارو طعم فوق العاده ای دارد. می توان آن را پخت، در حالی که برگ ها طعم کلم دارند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتارو به تعدادی از گونه های خانواده گل شیپوریان گفته می شود که بومی مناطق شرقی شبه قاره هند هستند. تارو یک گیاه چندساله گرمسیری است که به عنوان یکی از سبزیجات ریشه ای و به منظور بهره برداری از غده نشاسته ای، برگ ها و دمبرگ هایش کشت می شود. این گیاه یک منبع غذایی مهم در آشپزی مناطق جنوب آسیا، اقیانوسیه و آفریقا است. تارو به عنوان یکی از نخستین گیاهان کشت شده به حساب می آید. [ ۱] ریشه و برگ تارو طعم فوق العاده ای دارد. می توان آن را پخت، در حالی که برگ ها طعم کلم دارند. [ ۲]
wiki: تارو
پیشنهاد کاربران
تارو در پارسی و اوستایی. درون چیزی، از میان چیزی، through در انگلیسی