دیکشنری
مترجم
بپرس
تارص
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
تارص. [ رِ ] ( ع ص )استوار: فرس تارص ؛ اسب استوارخلقت. ( منتهی الارب ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها