تارانیده

لغت نامه دهخدا

تارانیده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از تارانیدن. پراکنده شده. ازهم پاشیده. فراری شده. رجوع به تاراندن و تارانده و تارانیدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس