تاراج نامه

پیشنهاد کاربران

تاراج نامه ( ذیل جهانگشا ) نمایشنامه ای است کارِ بهرام بیضایی.
آران و نوتَک، دختر و پسری جوان، از تاراج مغول جان به در برده اند و در شهر غارت شده و اشغال شده گیر افتاده اند. آران جامهٔ مردانه به تن می کند و نوتک جامهٔ زنانه، مگر به حیلتی از احتمال مرگ خود بکاهند. این ها در شهر به هم برمی خورند. بنا می کنند تا چون تاریک شد به سوی دروازه بروند، مگر بتوانند دور از چشم تاتار از شهر بگریزند و راه ری پیش بگیرند. تاتاری زنده شناس هنگام غروب می یابدشان و می خواهد به اسیری ببردشان و مزد بگیرد. پیش از آن خواهش آمیختن با زن پوش را دارد. امّا تا روی از او می گشاید پیدا می شود که نوتک مرد است. و چون خود از آرانِ مردپوش برمی گیرد، پیدا می شود که زن است. تاتار آران را وامی دارد تا دست نوتک را ببندد تا خود بتواند آسوده آران را در کنار بگیرد. نوتک دست بسته میان مردگان می خوابد و تاتار آران را پشت پرده می برد و در آغوش می کشد. نوتک گزلیک را می یابد، خود را می رهاند، پشت پرده می رود و تاتارِ غافل را سَر می بُرد. پایان نمایش شب است، و نوتک و آران اند که ترسان و امیدوار به سوی دروازه می روند، مگر بتوانند دور از چشم تاتار از شهر بگریزند و با هم، چون زن و شوهری، زندگانی را باز یابند.
...
[مشاهده متن کامل]

تاراج نامه از کارهای متأخّر نویسنده است که زبانی دشوار دارد و سبکی نزدیک به برخوانی. این متن همانا بازنویسیِ یکی از بخش های فیلمنامهٔ داستان باورنکردنی ( ۱۳۵۹ ) است که بیضایی امکانِ ساختنش را نیافت. نمایشنامه نخستین بار سالِ ۱۳۸۹ در انتشاراتِ روشنگران و مطالعاتِ زنان ثبت شد و روز ۲۵ خردادِ ۱۳۹۰ افتتاح و منتشر شد.
ویژگی برجستهٔ نمایشنامه بسیاری واژه های ترکی
این نمایشنامه را بیضایی به نمایش درنیاورده است. تابستان سال ۱۳۸۸ بیضایی امید داشت تا برای نمایشِ این نمایشنامه که کم بازیگر و کم خرج می نمود از مرکز هنرهای نمایشی پروانه بگیرد و قرارداد ببندد، ولی نشد و نیمهٔ شهریور همین سال بیضایی اجرا را ملغی اعلام کرد و گفت نمایشنامه را به صورت کتاب منتشر می کند. در پایانِ تابستانِ سالِ بعد بیضایی به امریکا رفت و همانجا ماند، و چندی بعد کتاب تاراج نامه پس از مقاومت فراوان برابر اصلاحیّه های سانسور در تهران پروانه نشر گرفت و بی کم وکاست چاپ و منتشر شد.

تاراج نامه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/تاراج‌نامه

بپرس