ز گشت دلیران بر آن دشت جنگ
چو شب گشت آوردگه تار و تنگ.
فردوسی.
- تار و تنگ آوردن ؛ تیره و تار کردن. تاریک و سخت ساختن : به انبوه لشکر بجنگ آورید
بر ایشان جهان تار و تنگ آورید.
فردوسی ( شاهنامه چ بروخیم ص 2615 ).
فرنگیس را چون بچنگ آورم بچشمش جهان تار و تنگ آورم.
فردوسی ( ایضاً ص 739 ).