تار و تفرقه. [رُ ت َ رِ ق َ / ق ِ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) پراکنده. - تار و تفرقه شدن ؛ سخت پراکنده شدن. تار و مار شدن. - تار و تفرقه کردن ؛ سخت پراکندن. تار و مار کردن.
فرهنگ فارسی
تار و تفرقه شدن.( مصدر )سخت پراکنده شدن تار و مار شدن.یا تار و تفرقه کردن. ( مصدر ). سخت پراکندن .