تاد
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
دو نکته در سخن دوستمون باید ازافه کنم
1 - اکبند همان UK BAND بوده که از روی برخی از اجناس وارداتی نوشته شده بود و به بسته بندی و نو بودن آواز شد نه آنچه قید کردید
2 - استاد را شما اس تاد خواندید و اس را خرد یا ریز در صوتی که آس را پیشتر ریشه شناسی کردم و در آن آس برابر easy / آسی / آسوده / آسمان و . . می باشد که در همه آنها به صافی و راحتی اشاره دارد . حتی آستر پیراهن به سادگی و راحتی که لایه زیرین لباس هست اشاره دارد . کاشی هم نیز از ک ِ آشی یا همان آسی آمده یعنی کمتر صاف و صیقل داده شده . کاسه کیسه و . . . نیز همگی اشاره به این مورد دارند.
... [مشاهده متن کامل]
تاد با تود نیز برابر است . تود را در توده داریم که اشاره به جمع شدن دارد => از آنجایی که اُس تاد را آستاد و از ریشه آس/ آسی / ایزی و . . . نمیدانم واژه اُستاد فارسی در زبان مازندرانی به شکل اِستاد خوانش میشود و نشان دارد اِستان ما همان اُستان شماست و به هسته و مرکزیت و قرارگاه و . . . اشاره دارد یعنی چیزی که در آن وجود دارد => اُستاد = اُست تاد = یعنی چیزی یا کسی که در درون خود تجمیع شده باشد = بسیار دانا ( دانا از واژه down یعنی قرار دادن یا گرفتن ) مانند گلدان = قرارگیرنده گل
1 - اکبند همان UK BAND بوده که از روی برخی از اجناس وارداتی نوشته شده بود و به بسته بندی و نو بودن آواز شد نه آنچه قید کردید
2 - استاد را شما اس تاد خواندید و اس را خرد یا ریز در صوتی که آس را پیشتر ریشه شناسی کردم و در آن آس برابر easy / آسی / آسوده / آسمان و . . می باشد که در همه آنها به صافی و راحتی اشاره دارد . حتی آستر پیراهن به سادگی و راحتی که لایه زیرین لباس هست اشاره دارد . کاشی هم نیز از ک ِ آشی یا همان آسی آمده یعنی کمتر صاف و صیقل داده شده . کاسه کیسه و . . . نیز همگی اشاره به این مورد دارند.
... [مشاهده متن کامل]
تاد با تود نیز برابر است . تود را در توده داریم که اشاره به جمع شدن دارد => از آنجایی که اُس تاد را آستاد و از ریشه آس/ آسی / ایزی و . . . نمیدانم واژه اُستاد فارسی در زبان مازندرانی به شکل اِستاد خوانش میشود و نشان دارد اِستان ما همان اُستان شماست و به هسته و مرکزیت و قرارگاه و . . . اشاره دارد یعنی چیزی که در آن وجود دارد => اُستاد = اُست تاد = یعنی چیزی یا کسی که در درون خود تجمیع شده باشد = بسیار دانا ( دانا از واژه down یعنی قرار دادن یا گرفتن ) مانند گلدان = قرارگیرنده گل
تاد یک کلمه کهن و ریشه ای در زبان های مختلف هست که در کلمات زیادی رخ نمایی کرده است
تاد منشعب از کلمه ی مونتاد مونتاج مونتاژ و اتحاد به مفهوم به هم رساندن می باشد مانند استاد هفتاد هشتاد .
در ریاضیات نیز کلماتی مثل هفتاد و هشتاد به معنی اتحاد هفت یا هشت بسته ده تایی در حال استفاده می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
استاد از دو واژه ی اس و تاد تشکیل شده که آس به مفهوم تک و خرد یا ریز می باشد
مانند آسک در زبان شیرازی یا همان آسیاب. به مفهوم خردکن.
در واقع برای رسیدن به مفاهیم کلمات غالبا اولویت در تلفظ می باشد تا در نگارش.
مانند همین کلمه آس در زبان فارسی و آص در عربی مثل اصغر. و نقطه مقابل آس آک می باشد به مفهوم بزرگ یا پر. مانند اکبر ، اکابر ، آکادمی ، کولاک ، شکاک ، ملاک ، آکبند ( بسته بندی که پر باشد ) .
استاد هم در مفهوم واژه یعنی یک فرد ماهر و کاریزماتیک که اجزا ریز رو به می رساند در جهت ایجاد یک ماشین یا سازمان یا نظام.
شرکتی هم با اسم تادانو وجود دارد که یک شرکت ماشین سازی سنگین و چند ملیتی و مونتاژ کننده ی قطعات به همدیگر می باشد.
توده ؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه تاد می باشد.
تاد عصاره ی کلمه ی اتحاد می باشد. و توده به معنی به گروه هم فشرده و یکپارچه دارای معنی می باشد.
حتی کلمه ی افتاد از ترکیب دو کلمه ی آف و تاد به معنی از هم پاشیدن قطعات مونتاژ شده دارای معنی می باشد. کلمه ی آف به معنی ذره و ریز و خورد و کوچک دارای معنی می باشد و کلمه ی آف در افتاد با ریخت مشابه اُپ که حرف ( ف پ ) در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به هم هستند مثل فارس و پارس و در کلماتی مثل اپتیکال به معنی ذرات نور در حال استفاده می باشد حتی کلمه ی آفت که در صنعت کشاورزی زیاد از این کلمه استفاده می شود به معنای کاهنده ، خورد کننده آسیب رسان و . . . می باشد.
تدوینگر: در دنیای فیلم �تدوین� همان نقش ذهن را در واقعیت به عهده دارد؛ بدین معنی که آنچه پنهان است، آشکار می کند و آنچه آشکار است اما نیازی به دیدن آن نیست، پنهان؛ یعنی انتخابِ بهترین صدا و تصویر و مونتاژ کردن آنها به همدیگر برای دیدن. این مرحله شامل گزینش نماها و اندازه آن ها، ردیف کردن نماها، صحنه ها و سکانس ها پشت سر هم، مخلوط کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آن ها و در نهایت در هم آمیختن و هم گاه کردن صدای نهایی با تصویر است. این کارها به وسیلهٔ استفاده از فیلم نامه دکوپاژ شده، قوانین و اصول فیلم سازی و ذوق هنری و خلاقیت تدوین گر، انجام می شود.
البته کلماتی مشابه این کلیدواژه ها و کهن واژه ها هستند که ممکن است ما را به اشتباه بیندازد. مثل کلمه تداوم که در واقع ریشه اصلی این کلمه دوام و مداوم و مداوا و دوا و ادویه و داوود و اینها می باشد.
تاد منشعب از کلمه ی مونتاد مونتاج مونتاژ و اتحاد به مفهوم به هم رساندن می باشد مانند استاد هفتاد هشتاد .
در ریاضیات نیز کلماتی مثل هفتاد و هشتاد به معنی اتحاد هفت یا هشت بسته ده تایی در حال استفاده می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
استاد از دو واژه ی اس و تاد تشکیل شده که آس به مفهوم تک و خرد یا ریز می باشد
مانند آسک در زبان شیرازی یا همان آسیاب. به مفهوم خردکن.
در واقع برای رسیدن به مفاهیم کلمات غالبا اولویت در تلفظ می باشد تا در نگارش.
مانند همین کلمه آس در زبان فارسی و آص در عربی مثل اصغر. و نقطه مقابل آس آک می باشد به مفهوم بزرگ یا پر. مانند اکبر ، اکابر ، آکادمی ، کولاک ، شکاک ، ملاک ، آکبند ( بسته بندی که پر باشد ) .
استاد هم در مفهوم واژه یعنی یک فرد ماهر و کاریزماتیک که اجزا ریز رو به می رساند در جهت ایجاد یک ماشین یا سازمان یا نظام.
شرکتی هم با اسم تادانو وجود دارد که یک شرکت ماشین سازی سنگین و چند ملیتی و مونتاژ کننده ی قطعات به همدیگر می باشد.
توده ؛ این کلیدواژه منشعب از کلمه تاد می باشد.
تاد عصاره ی کلمه ی اتحاد می باشد. و توده به معنی به گروه هم فشرده و یکپارچه دارای معنی می باشد.
حتی کلمه ی افتاد از ترکیب دو کلمه ی آف و تاد به معنی از هم پاشیدن قطعات مونتاژ شده دارای معنی می باشد. کلمه ی آف به معنی ذره و ریز و خورد و کوچک دارای معنی می باشد و کلمه ی آف در افتاد با ریخت مشابه اُپ که حرف ( ف پ ) در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به هم هستند مثل فارس و پارس و در کلماتی مثل اپتیکال به معنی ذرات نور در حال استفاده می باشد حتی کلمه ی آفت که در صنعت کشاورزی زیاد از این کلمه استفاده می شود به معنای کاهنده ، خورد کننده آسیب رسان و . . . می باشد.
تدوینگر: در دنیای فیلم �تدوین� همان نقش ذهن را در واقعیت به عهده دارد؛ بدین معنی که آنچه پنهان است، آشکار می کند و آنچه آشکار است اما نیازی به دیدن آن نیست، پنهان؛ یعنی انتخابِ بهترین صدا و تصویر و مونتاژ کردن آنها به همدیگر برای دیدن. این مرحله شامل گزینش نماها و اندازه آن ها، ردیف کردن نماها، صحنه ها و سکانس ها پشت سر هم، مخلوط کردن تمام صداها و تعیین میزان بلندی آن ها و در نهایت در هم آمیختن و هم گاه کردن صدای نهایی با تصویر است. این کارها به وسیلهٔ استفاده از فیلم نامه دکوپاژ شده، قوانین و اصول فیلم سازی و ذوق هنری و خلاقیت تدوین گر، انجام می شود.
البته کلماتی مشابه این کلیدواژه ها و کهن واژه ها هستند که ممکن است ما را به اشتباه بیندازد. مثل کلمه تداوم که در واقع ریشه اصلی این کلمه دوام و مداوم و مداوا و دوا و ادویه و داوود و اینها می باشد.