تاخت زدن


مترادف تاخت زدن: عوض کردن، معاوضه کردن

متضاد تاخت زدن: معامله کردن، خریدن، فروختن، مبادله کردن

معنی انگلیسی:
swap, change, exchange, trade

لغت نامه دهخدا

تاخت زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) مبادله کردن جنسی با جنسی. عوض کردن و تبدیل کردن. بدل کردن. عوض کردن چیزی را با چیزی ، و بیشتر در کتاب متداول است.کتابی را با کتابی معاوضه کردن. مبادله کردن کتابها: یک جلد قاموس را با جوهری تاخت زدن و سرانه اش را گرفتن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تاختن ۲- مبادله کردن جنسی با جنسی عوض کردن چیزی باچیزی ( و بیشتر در کتاب مستعمل است )

فرهنگ معین

(زَ دَ ) (مص م . ) مبادله کردن چیزی با چیز دیگر.

فرهنگستان زبان و ادب

{switch} [ورزش] در بسکتبال، حرکتی که در آن دو مدافع بازیکنان مهاجمی را که تحت پوشش دارند با هم عوض می کنند

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> تاخت زدن
کالایی را با کالای دیگر عوض کردن؛ معامله ی پایاپای
مثال:
دوستم دوچرخه اش را با یک گوشی کهنه تاخت زد ولی بعد پشیمان شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس