certain (صفت)قطعی، معلوم، معین، مسلم، محقق، خاطر جمع، فلان، تاحدیpretty (قید)تاحدی، بطور دلپذیرpartly (قید)تاحدی، نسبتا، چندی، در یک جزء، تا یک اندازه، یک چندkind of (قید)تاحدی، تا درجه ایsomewhat (قید)تاحدی، قدریnearly (قید)تقریبا، تاحدی، مستقیماsome (قید)تقریبا، اندکی، تاحدی، قدری، چندین، چندی، چندتا، تعدادی، کم و بیش
تا حدی : کمی نه کاملاًpart of me/him etcPart of me hates him ( =I partly hate him )( همچین ) بگی نگی after a fashionto some extent/in part /partlyیک چندTo some extentIn some situation+ عکس و لینک