تاجگاه. ( اِ مرکب ) آن موضع که در آن تاجها را نگاه دارند. ( آنندراج ). نظیر؛ تخت گاه. تخت. سریر. جای جلوس پادشاه : بسر خیلی فتنه بر بست موی سوی تاجگاه تو آورد روی.نظامی.همایون کن تاج و گاه و سریرفرود آمد از تاجگاه و سریر.نظامی.بتربت سپردند از تاجگاه نه جای نشست است آماجگاه.سعدی ( بوستان ).رجوع به تاجگه شود.