تاج خواه. [ خوَا / خا ] ( نف مرکب ) پادشاه. ( آنندراج ). افسرخواه. دوستدار و خواهنده تاج. تاج پرست : روا رو برآمد که بگشای راه که آمد نوآیین گو تاج خواه.فردوسی.رجوع به تاج پرست شود.