تاج بخشی

/tAjbaxSi/

لغت نامه دهخدا

تاجبخشی. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) عمل تاج بخش ، اعطای سلطنت. || بزرگی. جلال. پادشاهی :
چو سر از تن برفت سرنکشد
نخوت تاجبخشی دستار.
خاقانی.
بنور تاجبخشی چون درخشست
بدین تایید نامش تاج بخشست.
نظامی ( خسرو و شیرین ص 19 ).
بفیض ابروی سیما درخشی
جهان را تازه کرد از تاجبخشی.
نظامی.

فرهنگ فارسی

۱ - عمل تاج بخش اعطای تاج . ۲ - بزرگی جلال پادشاهی .

پیشنهاد کاربران

بپرس