[ویکی نور] «تاج العَروس من جواهر القاموس» اثر سید مرتضی حسینی زبیدی واسطی، فرهنگ عربی به عربی و شرحی نقاد بر القاموس فیروزآبادی است؛ چرا که در جای جای کتاب نقدهای مختلفی دیده می شود که عمده آن بر قاموس المحیط است. این معجم در شمار آخرین معجم های مفصل است که حاوی بیش از 120 هزار لغت بوده و در 20 جلد منتشر شده است.
کتاب 28 باب، و هر باب 28 فصل به شماره ی حروف الفبا دارد. البته در برخی از بابها، شماره ی فصول به 28 نمی رسد، مانند باب حاء، سین، شین و ظاء. مؤلف در تنظیم واژه ها همچون فیروزآبادی، روش پایانی الفبایی را که همان «روش قافیه ای» یا «روش باب و فصل» بود، برگزید. در این روش با توجه به حرف پایانی کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایی در باب مخصوص آن حرف جای می دهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلی که درون این باب قرار دارد، می نهند.
زبیدی 29ساله بود (1174ق) که به تألیف کتاب اقدام نمود و چهارده سال در پای آن زحمت کشید. در این کار، وی حدود 500منبع را پیش روی داشت.هاشم طه شلاش تنها به استناد منابع ذکر شده در متن تاج، سعی کرده است این کتابها را استخراج و بر اساس موضوع، تقسیم بندی کند که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: حدود 26 کتاب لغت، 15 معجم خاص، 27 کتاب درباره ی اسماء و صفات، 16 کتاب درباره ی مثلثات، اضداد، نوادر و فروق، 6 کتاب معرب و دخیل، 23 کتاب در علم نحو، 18 کتاب در علم صرف و 24 کتاب در باب پژوهشهای لغوی.
مؤلف علاوه بر زبان مادری اش، به زبانهای فارسی و ترکی نیز آگاهی داشت. به همین سبب، در بسیاری از جایها به ریشه یابی لغات معرب پرداخته است. از جمله منابع وی در این زمینه می توان به المعرب جوالیقی، شفاءالغلیل خفاجی، برهان قاطع و دیوان سنایی اشاره کرد. همچنین اعتقاد بر این است که سه چهارم تاج برگرفته از لسان العرب است.
زبیدی در مقدمه ی پرتکلف و مسجع خود که بیشتر الفاظ غریب را در آن به کار برده، با برشمردن ده هدف، به علل تألیف کتابش اشاره کرده است که از آن جمله می توان به نواقص کار فیروزآبادی و گستردگی زبان عربی اشاره کرد.
کتاب 28 باب، و هر باب 28 فصل به شماره ی حروف الفبا دارد. البته در برخی از بابها، شماره ی فصول به 28 نمی رسد، مانند باب حاء، سین، شین و ظاء. مؤلف در تنظیم واژه ها همچون فیروزآبادی، روش پایانی الفبایی را که همان «روش قافیه ای» یا «روش باب و فصل» بود، برگزید. در این روش با توجه به حرف پایانی کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایی در باب مخصوص آن حرف جای می دهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلی که درون این باب قرار دارد، می نهند.
زبیدی 29ساله بود (1174ق) که به تألیف کتاب اقدام نمود و چهارده سال در پای آن زحمت کشید. در این کار، وی حدود 500منبع را پیش روی داشت.هاشم طه شلاش تنها به استناد منابع ذکر شده در متن تاج، سعی کرده است این کتابها را استخراج و بر اساس موضوع، تقسیم بندی کند که از جمله می توان به این موارد اشاره کرد: حدود 26 کتاب لغت، 15 معجم خاص، 27 کتاب درباره ی اسماء و صفات، 16 کتاب درباره ی مثلثات، اضداد، نوادر و فروق، 6 کتاب معرب و دخیل، 23 کتاب در علم نحو، 18 کتاب در علم صرف و 24 کتاب در باب پژوهشهای لغوی.
مؤلف علاوه بر زبان مادری اش، به زبانهای فارسی و ترکی نیز آگاهی داشت. به همین سبب، در بسیاری از جایها به ریشه یابی لغات معرب پرداخته است. از جمله منابع وی در این زمینه می توان به المعرب جوالیقی، شفاءالغلیل خفاجی، برهان قاطع و دیوان سنایی اشاره کرد. همچنین اعتقاد بر این است که سه چهارم تاج برگرفته از لسان العرب است.
زبیدی در مقدمه ی پرتکلف و مسجع خود که بیشتر الفاظ غریب را در آن به کار برده، با برشمردن ده هدف، به علل تألیف کتابش اشاره کرده است که از آن جمله می توان به نواقص کار فیروزآبادی و گستردگی زبان عربی اشاره کرد.
wikinoor: تاج_العروس_من_جواهر_القاموس
[ویکی فقه] تاج العروس من جواهر القاموس (کتاب). تاجُ الْعَروس، فرهنگ عربی به عربی سدۀ ۱۲ق/ ۱۸م اثر زبیدی (د ۱۲۰۵ق/۱۷۹۱م). تاج العروس من جو اهر القاموس خود شرحی است بر القاموس فیروزآبادی .
فرهنگ نویسی در زبان عربی ، تا قبل از خلیل بن احمد ، به مجموعـه هـایی منحصر بـود کـه بیش تر در یک موضوع واحـد ــ شاید برای استفادۀ شخصی ــ گرد می آمد و هیچ گاه ترتیبی خاص در آن ها مراعات نمی شد. از این رو، العین خلیل را در ابتدای سدۀ ۲ق/ ۸م، می توان آغازی در امر فرهنگ نویسی دانست.در سدۀ ۴ق، با ظهور جمهرة اللغة ابن درید ، دیوان الادب فارابی ، البارع قالی، تهذیب اللغة ازهری ، المحیط ابن عباد ، الصحاح جوهری و المجمل قزوینی و کتاب های دیگری از این قبیل، فن فرهنگ نویسی پویا و بالنده شد، تا سرانجام در مجموعه بزرگ لسان العرب تألیف ابن منظور (۶۳۰-۷۱۱ق/۱۲۳۲-۱۳۱۱م) و سپس در القاموس فیروزآبادی (د ۸۱۷ق/۱۴۱۴م) به درجه کمال نزدیک شد. چنین به نظر می آید که پس از القاموس، لغت شناسان دیگر چیز تازه ای برای عرضه نداشتند و برای بازنگری، تکمیل و یا اصلاح مجموعه های پیشین به تدوین مجموعه های بزرگ دیگری دست زدند؛ اما دیگر هیچ گاه تحول تازه ای از نظر روش شناسی در این زمینه پد ید نیامد، چه، لغت نامه های جدید، یا تقلیدی صرف از فرهنگ های پیشین بود، یا به شرح و نقد نویسی بر فرهنگ های دیگر محدود می شد. نمونه بارز این کوشش ها تاج العروس است که می توان آن را در شمار آخرین معجم های مفصل و طولانی به حساب آورد.
وجه تسمیه قاموس
فیروزآبادی نخستین کسی بود که به سبب گستردگی کار، نام قاموس (دریای بزرگ) را بر کتاب خویش نهاد. چه، وی ــ علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکی، ذکر اسامی خاص، استفاده از نشانه های اختصاری، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف عله واوی و یایـی ــ خود نیز حدود ۲۰ هزار واژه به کتاب های لغوی پیشینیان چون المحیط ابن عباد، العباب صغانی، المحکم ابن سیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسی و الصحاح جوهری افزود.
معایب قاموس
با وجود این، کتابش عاری از پیچیدگی و ابهام نبود. چه، در این گونه کتابها، از آن جا که کلمات هیچ گاه در بستر تاریخی قرار نگرفته اند، نمی توان به ارزش کلمه از نظر بار تاریخی ادبی و عاطفی پی برد و بدین سان، معانی حقیقی و مجازی بازشناخته نمی شوند. از دیگر معایب قاموس می توان به عدم تمییز میان کلمه فصیح و غیرفصیح، درهم بودن شکل های گوناگون کلمه، عدم بیان معانی متضاد کلمه و توضیحات زائد و خارج از چارچوب علم فرهنگ شناسی دربارۀ بسیاری از کلمات، اشاره کرد.
علت تألیف تاج العروس و ویژگی ها
...
فرهنگ نویسی در زبان عربی ، تا قبل از خلیل بن احمد ، به مجموعـه هـایی منحصر بـود کـه بیش تر در یک موضوع واحـد ــ شاید برای استفادۀ شخصی ــ گرد می آمد و هیچ گاه ترتیبی خاص در آن ها مراعات نمی شد. از این رو، العین خلیل را در ابتدای سدۀ ۲ق/ ۸م، می توان آغازی در امر فرهنگ نویسی دانست.در سدۀ ۴ق، با ظهور جمهرة اللغة ابن درید ، دیوان الادب فارابی ، البارع قالی، تهذیب اللغة ازهری ، المحیط ابن عباد ، الصحاح جوهری و المجمل قزوینی و کتاب های دیگری از این قبیل، فن فرهنگ نویسی پویا و بالنده شد، تا سرانجام در مجموعه بزرگ لسان العرب تألیف ابن منظور (۶۳۰-۷۱۱ق/۱۲۳۲-۱۳۱۱م) و سپس در القاموس فیروزآبادی (د ۸۱۷ق/۱۴۱۴م) به درجه کمال نزدیک شد. چنین به نظر می آید که پس از القاموس، لغت شناسان دیگر چیز تازه ای برای عرضه نداشتند و برای بازنگری، تکمیل و یا اصلاح مجموعه های پیشین به تدوین مجموعه های بزرگ دیگری دست زدند؛ اما دیگر هیچ گاه تحول تازه ای از نظر روش شناسی در این زمینه پد ید نیامد، چه، لغت نامه های جدید، یا تقلیدی صرف از فرهنگ های پیشین بود، یا به شرح و نقد نویسی بر فرهنگ های دیگر محدود می شد. نمونه بارز این کوشش ها تاج العروس است که می توان آن را در شمار آخرین معجم های مفصل و طولانی به حساب آورد.
وجه تسمیه قاموس
فیروزآبادی نخستین کسی بود که به سبب گستردگی کار، نام قاموس (دریای بزرگ) را بر کتاب خویش نهاد. چه، وی ــ علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکی، ذکر اسامی خاص، استفاده از نشانه های اختصاری، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف عله واوی و یایـی ــ خود نیز حدود ۲۰ هزار واژه به کتاب های لغوی پیشینیان چون المحیط ابن عباد، العباب صغانی، المحکم ابن سیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسی و الصحاح جوهری افزود.
معایب قاموس
با وجود این، کتابش عاری از پیچیدگی و ابهام نبود. چه، در این گونه کتابها، از آن جا که کلمات هیچ گاه در بستر تاریخی قرار نگرفته اند، نمی توان به ارزش کلمه از نظر بار تاریخی ادبی و عاطفی پی برد و بدین سان، معانی حقیقی و مجازی بازشناخته نمی شوند. از دیگر معایب قاموس می توان به عدم تمییز میان کلمه فصیح و غیرفصیح، درهم بودن شکل های گوناگون کلمه، عدم بیان معانی متضاد کلمه و توضیحات زائد و خارج از چارچوب علم فرهنگ شناسی دربارۀ بسیاری از کلمات، اشاره کرد.
علت تألیف تاج العروس و ویژگی ها
...
wikifeqh: تاج_العروس_من_جواهر_القاموس _(کتاب)