تاتر
لغت نامه دهخدا
جدول کلمات
نمایش
مترادف ها
نمایش، درام، نمایشنامه، تاتر
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه
تاتر، نمایشگاه، اطاق بازی بچه، اطاق عروسک بچه
تاتر، تماشاخانه، تئاتر، تالار سخنرانی، بازیگر خانه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
وای مثل کارتون پرنسس آناستازیا تو سکانس های آخر god bless America حرفت ممنوع دهاتی لوس ننر کودن پخمه دیتا از کجا آوردی الان آمریکا ذو نشونت میدم زگیل تخمی از اینکه اینکه انتخاب نشدی گهی خان از اینکه نبردی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
راست میگی موذی جلوی ازدحام نمیشه یه پسر دهاتی آمریکایی یه دختر خارجی گرفته موندم چرا یه دختر از اهالی روستا پیدا نکرده گوز کیری معتاد وحشی مثل من بای بای دهاتی
تئاتر یا نمایش شاخه ای از هنرهای نمایشی است که به باز نمودن داستان ها در برابر مخاطبان یا تماشاگران می پردازد تئاتر واژه ای است یونانی در لغت به معنای چیزی که به آن نگاه می کنند این کار توسط یک یا چند
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نفر در یک محیط باز به نام سن انجام می گیرد که توسط کارگردان هدایت می شود در فارسی به تئاتر �نمایش� گفته میشود
نمایش